تحقیق و مقاله مختصر و دانش آموزی با عنوان جمشید شاه اسطوره ای ایران
جمشید یکی از پادشاهانِ اسطورهای ایرانی است و قدمتی بس کهن دارد. نام او در اوستا و متون پهلوی و متنهای دوران اسلامی آمدهاست. در اسطورههای ایرانی کارهایی سخت بزرگ به او نسبت داده شدهاست. جمشید در شاهنامه، فرزندِ طهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام بهخاطرِ خودبینی و غرور فرّه ایزدی را ازدست میدهد و بهدستِ ضحاک کشته میشود.
جمشید در شاهنامه
چو خورشید تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او شگفتی فرو مانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند مران روز را «روز نو» خواندند
در شاهنامه جمشید فرزند تهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام در پی خود بینی، فره ایزدی را از دست میدهد و به دست ضخاک کشته میشود.
پادشاهی جمشید در شاهنامه هفت صد سال است. کارهایی که انجام آن در شاهنامه به او نسبت داده شدهاست:
• ساختن ابزار جنگ: بر پایهٔ گزارش شاهنامه، نخستین کاری که جمشید پیش گرفت ساختن ابزار جنگ بود تا خود را بدانها نیرو بخشدو راه را بر بدی ببندد. آهن را نرم کرد و از آن خود و زره و جوشن و خفتان و برگستوان ساخت.
• پوشش مردمان: سپس به پوشش مردمان گرایید و از کتان و ابریشم و پشم جامه ساخت و رشتن و بافتن و دوختن و شستن را به مردمان آموخت.
• بخش کردن مردمان به چهار گروه: پس از آن پیشههای مردمان را سامان داد و پیشه وران را گرد هم آورد. آنان را به چهار گروه بزرگ بخش نمود: مردمان دین که کارشان پرستش بود و ایشان را در کوهها جای داد. دو دیگر جنگاوران، سه دیگر برزگران و دیگر کارگران و دست ورزان.
• ساختمانسازی و خشتزنی: دیوان که در فرمانش بودند را گفت تا خاک و آب را به هم آمیختند و گل ساختند و آنرا در قالب ریختند و خشت زدند. پس سنگ و گچ را به کار برد و خانه و گرمابه و کاخ و ایوان بر پا کرد.
• برآوردن گوهر: چون این کارها کرده شد و نیازهای نخستین مردمان برآمد، جمشید در فکر آراستن زندگی مردمان در آمد. سینهٔ سنگ را شکافت و از آن گوهرهای گوناگونی چون یاقوت و بیجاده و فلزات گران بها چون زر و سیم بیرون آورد تا زیور زندگی و مایه خوشدلی مردمان باشد.
• برآوردن بوهای خوش: آن گاه در پی بوهای خوش بر آمد بر گلاب و عود و عنبر و مشک و کافور دست یافت.
• ساختن کشتی و دریا نوردی: پس در اندیشهٔ گشت و سفر افتاد و دست به ساختن کشتی برد و بر آبها دست یافت و سرزمینهای ناشناخته را یافت.
نگاره جمشید در شاهنامه تهماسبی
ریشهها و تحول افسانه جمشید
نخستین کسی که در بارهٔ افسانهٔ جم، از آغاز نشأت آن در دورهٔ هند و ایرانی تا زمان فردوسی به پژوهش پرداخته، روت است. او یَمه-یِمه و خواهرش را نخستین زوج بشر میداند که حاصل وصلت میان نور گنبد آسمانی (ویوَسوَنت) و ابر تاری که خبر از طوفان میدهد (سَرَنیُو) هستند. جمشید بنابر قدیمیترین افسانهٔ مشترک آریاییها، در نظر هندیان پدر و شاه فرزندان خود در جهان دیگر میگردد که در مرگ به دنبال او میروند، او سرور درگذشتگان است. از سوی دیگر ایرانیان، آن زمان آغازین را که در آن جمشید میزیست و آغاز شکل گرفتن زمین به صورت اقامتگاه دلپذیر جامعه بشری بود با خوبیها و لذایذ متجلی میسازند، تصویری که معمولأ نیروی تخیل آن را در گذشتههای دوردست جست و جو میکند. ماکس مولر ویوسنت آسمان و سپیده دم را سرنیو و یمه را روز و خواهرش یمی را شب میداند. بنا به نظر اِهنی که بررسی او دربارهٔ جمشید میتواند نمونهٔ بدی از روش اسطوره شناسان باشد، جمشید خدای خورشید روز و شب است که نام یمه به معنای توأمان از آن جهت است، و خواهرش یمی که او نیز یکی از دو توأمان است، ماه رو به افزایش و ماه رو به کاهش است. آلفرد هیلبرانت میکوشد اثبات کند که یمه خدای ماه در دوران هندوایرانی بوده است اشپیگل نیز جمشید را نخستین انسان میداند و تأیید میکند؛ سقوط جم افسانهای است مربوط به دورهای متأخرتر که شاید تحت تأثیر تفکرات سامی گسترش یافته باشد دارمستتر نیز جم را قهرمانی افسانهای میداند که در اصل نخستین انسان بوده است این تصور در مورد طبیعت یمه-یمه مورد تأیید لوسین شرمن هندشناس نیز قرار گرفته است. اُلدنبرگ در کتاب خود «دین ودا» مسیر فکر ایران شناسان را دنبال میکند. به طوری که یِمه-یَمه را یک قهرمان بشری تخستین دوران بشر میداند. ویوَسوَنت پدر یمه نخستین قربانی کننده و پدر بشر است؛ و بنا بر عقیدهٔ اُلدنبرگ در همینجا میتوان طبیعت واقعی ویوَسوَنت را دید؛ دلایلی که بدان توسل جستهاند تا او را خدای نور به شمار آورند، به نظر او محکم نمیآید. اصل یمه و یمی از گندروَهٔ آبها و ایزدبانوی (naiade) آبها منشعب شده است.
در پسِ سنت ایرانی متأخرتر که جم را سومین یا چهارمین شاه (پس از هوشنگ و تهمورث یا پس از کیومرث، هوشنگ و تهورث) میداند، در اوستا شکل ابتدایی تر از افسانه دیده میشود که بنابر آن، فرمانروایی جم به تنهایی نخستین هزارهٔ تاریخ بشر را در برگرفته است. پیش از این اشپیگل و دارمستتر متذکر این موضوع شدهاند.