تحقیق و مقاله با عنوان تاثیرات رسانه های مختلف بر زندگی انسانها و آدمیان
تاثیر رسانه بر زندگی انسان چیست؟ What are the effects of media on human life
زندگی گذشته بشری سراسر از تجارب بدیع و نو بوده است که بشر نام این تجارب بدیع را کشف گذاشته است انتقال این معانی به دیگران در زمان گذشته از طریق ارتباط کلا می میسر بود ،البته بعدها بشر چیزی راکشف کرد که می توان آن را نقطه شروعی برای “رسانه” نامید وآن کشف ” خط” بود. در واقع کشیدن اشکال مختلف برروی غارها در دوره های بسیار دور را می توان انتقال بعضی از مفاهیم ازطریق رسانه های گذشته دانست . اما این تنها ابزار ارتباط غیر کلامی بین افراد درگذشته نبود .اقوام مختلف در ادوار گذشته از طرق مختلف باهم ارتباط برقرار می کردند بعضی از اقوام “دود” را وسیله ارتباط قرار می دادند و عده ای از”صدای طبل” و…
امروزه بعداز گذشت قرن ها از آن سال ها نقش رسانه درجامعه بشری بسیار پر رنگتر است ،به مرور زمان رسانه درادوار مختلف سیر تکاملی را طی کرده است .
نقش رسانه ها در زندگی بشر امروزی بسیار اساسی است کسی نمی تواند جهان بدون رسانه راتصور کند .
تلویزیون ،رادیو،روزنامه ،اینترنت،مجله و… را می توان از مهــــــــمترین ابزار رسانه ای جهان دانست که هرکدام کم و بیش تأثیر زیادی بر مخاطبان خویش دارند . این رسانه ها با شناخت مخاطبان خویش سعی میکنند القائات مد نظر خویش را به عنوان واقعیت به این دسته مخاطبان ارائه دهند.
تاثیر رسانه بر افراد باعث شده رشته های مختلف نگاه بیشتر خود رادراین زمینه معطوف کنند درحال حاضر صاحبان نظر در زمینه های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی،اجتماعی و… معتقدند رسانه ها تاثیر شگرف بر روی جذب مخاطب برای اینگونه رشته ها دارد.
به همین خاطر است در کشورهای صنعتی هزاران شبکه و ابزار رسانه ای وجود دارد که اکثر آنها برخلاف گذشته تمایل دارند به صورت تخصصی در رشته های مختلف فعالیت کنند ،وجود شبکه های مختلف در زمینه های ورزش،موزیک،فیلم و…وروزنامه ها ومجلات مختلف سیاسی ، فرهنگی ، ورزشی، و… مو ید این موضوع است که این شبکه ها درپی جذب مخاطبان حداکثری برای تاثیر گذاری برافراد بیشتری است.
رسانه ها به خاطر عمومیت یافتن و همه گیر شدن نقش غیر قابل انکاری رادر زندگی انسان دارند شرکت ها و بنگاه های کوچک و بزرگ اقتصادی برای رسیدن به اهداف خود تبلیغات در رسانه ها را بهترین ابزار می دانند
این فقط مختص بنگاههای اقتصادی نیست درزمینه های سیاسی دولت ها برای توضیح اقدامات و عملکرد خویش در داخل کشور و برای تنویر اذهان عمومی در سطح بین الملل نیاز اساسی به رسانه دارد . بسیاری از ذهنیتی که مردم کشور های مختلف نسبت به کشور ما دارند نتیجه ی عملکرد رسانه ای بعضی از کشور های بانفوذ در امور رسانه است که رسانه های قوی و دارای مخاطب بی شمار در سطح جهان دارد.
می بینیم که رسانه ها درواقع به نوع دیدگاه انسان امروزی جهت می دهد وبر روی آن تاثیر اساسی دارد .در کشور مانیز رسانه هایی وجود دارند که کم وبیش وباشدت وضعف مختلف درپی جذب مخاطب برای خود هستند. بی شک موثر ترین و فراگیر ترین رسانه حال حاضر کشور ما تلویزیون است که به خاطر ضر یب نفوذ بالا نسبت به دیگر رقبای خود نقش بسزایی در جهت دهی به افکار کشور ما را داراست .
ما با تکیه بر رسانه های کارا می توانیم نوع دیدگاه مردم جهان نسبت به خویش را تغییر دهیم.
نوئل نئومان در باب تأثیر رسانهها نظریهای جدید عرضه کرده است که به نظریه “مارپیچ سکوت” مشهور شده است. سوربن و تانکارد این نظریه را به شرح زیر خلاصه کردهاند: در خصوص یک موضوع مناقشهانگیز، اغلب مردم در باره واکنش افکار عمومی حدسهایی میزنند. آنها سعی میکنند دریابند که نظر آنان در اکثریت قرار دارد یا در اقلیت. پس از آن میکوشند تا دریابند که تغییر افکار عمومی در جهت موافقت با آنها قرار دارد یا نه، چنانچه آنان احساس کنند که در جهت مخالف قرار دارند سعی میکنند که در باره موضوع، سکوت اختیار کنند. همچنین اگر تصور کنند که تغییر افکار عمومی در جهت فاصله گرفتن از آنهاست، به اختیار کردن سکوت گرایش مییابند. آنها هر چقدر بیشتر احساس کنند که دیدگاه متفاوتی عرضه نشده است هم بیشتر ساکت میمانند.
ما در عصری زندگی میکنیم که رسانه ها نقش مهمی در زندگی ما ایفا می کنند، رسانهها در دوران کنونی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم شدهاند. مردم در طول شبانه روز از محتواهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی و سرگرمی رسانهها استفاده میکنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای حیاتش با رسانهها بزرگ میشود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، این نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزشها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از رسانهها دریافت میکند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش عظیمی از جامعه پذیری نسلها از طریق رسانهها انجام می شود و نفوذ و تأثیر رسانه تا جایی است که برخی از نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانهها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین میکنند و اگر چگونه فکر کردن را به ما یاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما میآموزند.
رسانه ها در کنار نهادهای دیگری که طرز تفکّر جامعه را می سازند، نقش عمده ای ایفا می کنند. بررسی های روانشناسی اجتماعی در زمینه نقش و قدرت رسانه ها نشان می دهد که رسانه ها دارای چنان قدرتی هستند که می توانند نسلی تازه در تاریخ انسان پدید آورند ؛ نسلی که با نسل های پیشین از جهت؛ فرهنگ، ارزش ها، هنجارها و آرمان ها، بسیار متفاوت است.رسانه ها ، با توجه به قابلیت ها و کارکردهایی که دارند، می توانند در جهت حفظ سلامت و بهداشت روان و به عنوان یکی از عوامل تسهیل کننده هویّت یابی برای جوانان و نوجوانان کاربرد داشته باشند. هم چنین می توانند زمینه ساز بحران هویّت و بیگانگی افراد از ؛فرهنگ، ارزش ها و باورهای خود گردند.
رسانه ها حکم قلب جامعه را دارند و تمام رگ ها و شریان ها از درون آن می گذرد باید بر آن چه وارد آنها می شود و آن چه خارج می گردد نظارت کامل داشت. رسانه ها باید یادآور هویت جمعی برای مردم باشند و مصرف آنها منجر به واکنش منفی در مخاطب نشود. برنامه رسانه ها باید آن چنان ارزشمند و با کیفیت باشد که بتواند جوانان ما را جذب کنند .
بسیاری از حوادث تاریخی در چند دهه گذشته در جوامع صنعتی در رابطه با بحران هویت بوده است،ویژگی جهان نو سلطه رسانه ها بر اجتماع است. تکنولوژی اطلاعات؛ قدرت، ثروت و تجربه را به عنوان معنا و هویت تولید می کند.امروزه دیگر این منش های سنتی و فرهنگی نیستند که هویت یک فرد را می سازند، بلکه انسان ها خیلی ساده، تحت تاثیر جریانات روز قرار می گیرند و با هر موجی به این سو آن سو متمایل میشوند. این رسانه ها هستند که منش ها، کنش ها و حتی واکنش ها را میسازند. هویت تعیین کننده مرز میان منافع است. با گذشت زمان بر پیچیدگی و تفصیل یافتگی هویت های گروهی و قومی افزوده می شود و نه تنها ارزشها که بسیاری امور جزئی را نیز شامل می شود، وضعیتی که هم آشنایی و فهم روشن و متقابل آنها را دشوار می کند و هم امکان رسیدن به همدلی و توافق و همکاری و همبستگی میان آنها را به شدت ضعیف می سازد.
کسب اطلاعات، یکی از عوامل توجه و علاقه مردم به رسانه هاست. رسانه ها باعث وحدت و تعامل اجتماعی می شوند. کسب آگاهی در مورد خویشتن، تقویت ارزش های شخصی، یافتن الگوهای رفتاری، همانندسازی با ارزش های مورد اعتنای دیگران ،آشنایی با دغدغه های دینی و مباحث ملی و در یک کلام، «هویّت یابی» از دیگر کارکردهای رسانه ها محسوب می شوند.با توجه به کارکردهای مثبت رسانه باید بدانیم که دشمنان داخلی و خارجی می کوشند تا از رسانه ها در جهت پیشبرد افکار و اهداف خود استفاده کنند. هدف اصلی استعمار نوین، سلطه فرهنگی و تبلیغ ارزش های غربی در جهان سوم و تمامی جوامع در حال توسعه است. این مسئله ساختار دینی کشور و هویّت ملّی و فرهنگی ما را به چالش کشیده است.
نوئل نئومان در باب تأثیر رسانهها نظریهای جدید عرضه کرده است که به نظریه “مارپیچ سکوت” مشهور شده است. سوربن و تانکارد این نظریه را به شرح زیر خلاصه کردهاند: در خصوص یک موضوع مناقشهانگیز، اغلب مردم در باره واکنش افکار عمومی حدسهایی میزنند. آنها سعی میکنند دریابند که نظر آنان در اکثریت قرار دارد یا در اقلیت. پس از آن میکوشند تا دریابند که تغییر افکار عمومی در جهت موافقت با آنها قرار دارد یا نه، چنانچه آنان احساس کنند که در جهت مخالف قرار دارند سعی میکنند که در باره موضوع، سکوت اختیار کنند. همچنین اگر تصور کنند که تغییر افکار عمومی در جهت فاصله گرفتن از آنهاست، به اختیار کردن سکوت گرایش مییابند. آنها هر چقدر بیشتر احساس کنند که دیدگاه متفاوتی عرضه نشده است هم بیشتر ساکت میمانند.
از نظر نوئل نئومان رسانهها به سه روش بر مارپیچ سکوت تأثیر میگذارند: نخست: این باور را در افراد جامعه ایجاد میکنند که عقاید مسلط چه نوع عقایدی هستند؛دوم: به افراد جامعه القاء میکنند که چه عقایدی در حال شکلگیری و گسترشاند و در پایان به افراد جامعه القاء میکنند که ابراز برخی عقاید موجب منزوی شدن آنها میشود، در حالیکه ابراز برخی عقاید دیگر با استقبال سایر افراد جامعه روبه رو میشود. از نظر مک گوایر مهمترین تأثیرات مطلوب رسانهها شامل: تأثیر بر الگوهای مصرف، رفتار رأی دادن، افزایش آگاهیهای عمومی و بهبود رفتار عمومی، تغییر و بهبود سبک زندگی، تلقین ایدئولوژی و تعلیم آموزههای مختلف سیاسی و اجتماعی است. همچنین مهمترین تأثیرات نامطلوب رسانهها شامل: افزایش رفتار پرخاشگرانه، ترویج آرمانها و گروههای مبتذل، گسترش اندیشههای قالبی و کلیشهای، ترویج رفتارهای نامناسب جنسی و ایجاد فرایندهای فکری نامتعادل است.
ممنون واقعا عالی بود