کوچنشینی
نظام اجتماعي عشايررامي توان برپايه سه محور(انسان،دام ومرتع)استوار دانست.جامعه عشايري،جامعه ایی است كه ازساخت اجتماعي ،سياسي ،فرهنگي واقتصادي خاصي برخورداراست.دراين جامعه تامين معيشت وگذران زندگي غالباازطريق دامداري و بر اساس زندگي كوچ نشيني مي باشد.ساخت اجتماعي اقتصادي فرهنگي سياسي مربوط به محوراول(انسان).گذراندن زندگي ازراه دامداري به محوردوم(دام)وتامين علوفه و زندگي كوچ نشيني به محورسوم(مرتع)مربوط مي شود.
تاریخچه کوچنشینی و سیر اسکان و استقرار بشر در زمین

استفاده انسان ازابزارووسايل وشناسايي مناطق برخوردارازموادغذايي براي برطرف كردن نيازهاي اوليه ، نقطة عطفي درتاريخ بشريت یه شمار می آید.باشناسايي اين مناطق افرادبه طرف آنهاروآورده وازاینرو بين ميزان مواد غذايي وتراكم انساني رابطه مستقيم وتنگاتنگي وجوددارد.درمناطقي كه ازحاصلخيزي مطلوب تري برخورداربودند انسانهاي بيشتري سكونت کرده ودراين دوره زندگي اجتماعي و قالب گروههاي كوچك اجتماعي شكل گرفته است. افراد درقالب اين گروه هاباهم ارتباط برقرارساخته ونهايتااولين هسته هاي شكل گيري اقوام وقبایل مختلف راپي ريزي نموده اند.اكتشاف واختراع تحول اساسي درزندگي انسان ایجادنمود وازجمله اين اكتشافات مي توان به كشت وزرع ودامداري اشاره نمود.اين زراعت ودامداری به عنوان تحول اساسي درزندگي انسانهابه شمارمي آيد.باانجام فعاليتهاي زراعي افرادوگروههاي مختلف به ميزان زيادي وابسته به زمین گردیدند.وبه عبارتي زندگي يك جانشيني وسكونت درمحلي به اصطلاح بنام روستا رواج يافت و عده ه ای ازافرادتحت عنوان عشایربا كوچ نمودن وجابجاشدن براي جستجوي موادغذايي وتامين وتهيه محلي مناسب براي چراوتعليف دام ها در منطقه جغرافيايي مشخص ودردوره زمانی خاص شکل گرفتند. بشربرای توسعه ابزارووسايل مورد نياززندگي خود تلاش وكوشش فراوا نی نموده وباكنارهم قراردادن الياف وشاخ وبرگ درختان توانست زيراندازاوليه اي براي خودفراهم سازد. انسان به علت انتقال حرارت به گلهاي اطراف اجاقهاي خوراك پزي وروشنايي توانست سفال وآجرراكشف نمايد.بادست يابي به آجروسفال به ساخت محوطه هايي براي استقرارخوداقدام نمود.بااستفاده ازآتش وبه كارگيري ابزارآلات فلزي درابعادمختلف زندگي اجتماعي بشرتحولات بارزي فراهم گرديد.دراين دروه گروهي تحت عنوان صنعت گران با ساخت ادوات ووسايل كشاورزي وسايل جنگي ووسايل شكاربرا ي امرارمعاش خودازمازادتوليدمحصولات كشاورزي ودامي كشاورزان ودامداران استفاده مي كردند.ذكراين نكته لازم است كه فعاليت اين گروه به مانندكشاورزان ودامداران به شرايط طبيعي عمدتاوابسته نبوده و لذا آنها مي توانستند دريك منطقه ومحدوده معين وثابت به زندگي پرداخته ووسايل مورد نيازكشاورزان ودامداران راآماده کنند.باگسترش صنعتگري درميان گروه هاي مختلف زمينه رقابت باكشاورزان ودامداران براي توليدبيشترانديشة انباركردن وذخيره سازي محصولات افزودن وتنوع محصولات كشاورزي شرايط اثبات سرمايه راتقويت مي نمايدبدين ترتيب است كه افرادبه صورت متمايزدرقشرهاي مختلف وباخصوصيات فرهنگي واقتصادي متنوع دسته بندي شوند ويك فضاي جغرافيايي معين راشكل دادندكه اصطلاحا شهر ناميده مي شوند.
عشايروکوچ نشینی
جامعه انسانی رابراساس ملاكهاي اقتصادي،فرهنگي،اجتماعي و… مي توان درقالب دسته قرارداد: -شهري -روستايي -عشايري قدمت وسابقه جامعه عشايري به آغاززندگي انسان درگروه هاي هم خويشاوند مربوط مي شود.انسان درقالب گروه هاودسته هاي مختلف درجستجوي خوراك وموادغذايي ازيك محل به محل ديگردرحال حركت بوده كه اصطلاحابه دوره گردآوري خوراك وعصر شكارمعروف گرديد.درهزاره هاي سوم دوم قبل ازميلاد خانواده هاي گسترده وگروههاي كوچك هم نژاد خويشاوند جامعه اي راباشيوه معيشت غالب دامداري بوجودآوردندكه دراصطلاح به آن جامعه عشايري اطلاق مي شود.مفاهیم ايل،قبيله وعشيره باتعاريف مختلفي بيان شده است.عشيره ازریشه عشر كلمه ایی عربي به معناي دهه ودراصطلاح به گروه اجتماعي هم خويشاوندگفته مي شودكه معيشت آنهاغالبا برپرورش شتربوده كه ازيك منطقه به منطقه ديگر كوچ می کردند.ايل لغت تركي است كه به افرادي گفته مي شودكه درتمام سال دربيابانهاوسياه چادرزندگي مي كنندهمچنين درتعریف ايل آمده است: “مجموعه ازافراد دارای نظام چوپاني مبتني بر حركت ازيك نقطه به نقطه ديگربه صورت متناوب يافصلي که شيوه معيشت آنهابرپايه كوچ استوارباشد.”قبيله به گروهي اطلاق مي شودكه دريك محدوده معين جغرافيايي يانظام اجتماعي مستقل مبتني برخويشاوندي دركنارهم زندگي مي كنند.درمجموع مي توان گفت هرفردخودرابه يك گروه اجتماعي خانوادگي متعلق مي داند.ازاینرو به افرادي كه براساس پيوندهاي عمدتاخوني تشكيل يك واحداجتماعي مستقل دريك محدوده معين جغرافيايي را مي دهندکه اساس تامين منابع اقتصادي آنهاازطريق دامداري ونيزبه صورت محدود كشاورزي می باشد وداراي ساخت اجتماعي مشخص هستنداصطلاحاعشايراطلاق مي شود.
كوچ وانواع آن
كوچ به معناي جابجايي عشايرهمراه بادام ازيك محل به محل ديگرازقشلاق به ييلاق وازييلاق به قشلاق مي باشد.كوچ معمولامعلول اختلاف ارتفاع نسبي بين دونقطة جغرافيايي است.كوچ راباتوجه به نحوه جابجايي انسان ودام درسطح زمين به دوشكل صورت مي پذيرد: -كوچ عمودي -كوچ افقي كوچ عمودي به جابجايي وحركت عشايرانسان ودام ازدشت به ارتفاع وبرعكس مي باشد.كوچ افقي به جابجايي عشاير درمناطق وزمين هاي مسطح وهموارمي باشد.مكان كوچ ازمناطق سردسيربه مناطق گرمسيروبرعكس مي باشدكه ارتباط مستقيم باميزان گرماوسرماي هوا دارد.براي زمان كوچ گفته شده است نمي توان روزياهفته معيني رادرنظرگرفت معمولازمان كوچ راباماه مشخص مي شود.علاوه بر درجة سرمايش وگرمايش منطقه عوامل ديگري درانتخاب زمان كوچ نمودن موثراست: -مكان موردنظرعشايردرمناطق ييلاق وقشلاق ازنظر بعدمسافت -وضعيت كاشت وداشت وبرداشت محصولات كشاورزي -درگيريهاي احتالي كه ممكن است كه درمسيركوچ اتفاق بيفتد -دارابودن ياعدم داشتن مراتع اختصاصي -زمان رويش وازبين رفتن مراتع وعلفزارهاي موردنظر
انواع عشاير
عشايررابراساس ملاك دارابودن يافقدان سرپناه ومسكن ثابت ووابستگي يا عدم وابستگي به زمينهاي كشاورزي وهمچنين همراه بودن ياعدم همراهي اعضاي خانواده درهنگام كوچ مي توان درقالب سه دسته قرارداد: -كوچ نشين – نيمه كوچ نشين -رمه گردان كوچ نشينان شامل عشايری هستندكه بدون داشتن سرپناه ومسكن ثابت درهنگام استقراريااقامت موقت درچادربسربرده و همچنين وابستگي به زمينهاي كشاورزي ندارند.نيمه كوچ نشينان، عشايري هستندكه وابستگي بيشتري به زمين داشته ودرهنگام استقراردرخانه هاي عمدتا گلي زندگي كرده وبه كشت وزرع مي پردازند.رمه گردان شامل افرادي هستندكه براي تعليف وپرورش دام هاي خودوبدون آنكه كليه اعضاي خانواده رابه همراه داشته باشنددست به كوچ مي زنند.
زندگي کوچ نشيني :
هزاران سال است که انسان ها روي کره ي زمين زندگي مي کنند. اما در حدود 20 هزار سال پيش روستاها وجود نداشتند و انسان ها در دشت ها و کوه ها به سر مي بردند. کوچ نشيني : به دليل آن که تغيير آب و هوا باعث مي شود که گياهان در تمام سال وضعيت يکساني نداشته باشند، انسان ها نيز همراه با تغيير فصل، مکان زندگي خود را تغيير مي دادند و به جاهايي مي رفتند که هواي مناسب داشت و آب لازم و غذاي کافي به آساني به دست مي آمد. اين نحوه زندگي را کوچ نشيني مي نامند.
دام داري کوچ نشينان:
کار اصلي کوچ نشينان دام داري بود. کوچ نشينان براي يافتن چراگاه هاي تازه با آب و هواي مناسب، از جايي به جاي ديگر مي رفتند زندگي کوچ نشينان به دام هايشان بستگي داشت.
کوچ نشينان در ابتدا از شاخ و برگ و يا پوست حيوانات خود مسکن مي ساختند. بعدها آنان موفق به ساختن چادر شدند به همين دليل به آن ها چادرنشين نيز مي گويند. زندگي در چادر به آن ها اين امکان را مي داد که به آساني از جايي به جاي ديگر نقل مکان کنند.
جامعه کوچ نشينان:
کوچ نشينان به دسته هاي بزرگي که قبيله ناميده مي شد، تقسيم مي شدند. افراد هر قبيله با هم خويشاوند و هر قبيله براي خود يک رهبر داشت. مهم ترين وظيفه ي افراد قبيله، داشتن اتحاد و همکاري براي دفاع از قبيله زير نظر رهبر قبيله بود.
مردها هميشه آماده ي دفاع از قبيله بودند. زندگي در دشت ها و کوه ها و مقابله با خطرهاي گوناگون ، کوچ نشينان را مردمي شجاع، صبور و مقاوم بار مي آورد.
کوچ نشينان براي زندگي به کناره ي رودخانه ها روي مي آورند:
همان گونه که گفتيم: زندگي در دشت ها و کوه ها ، هميشه با آسودگي و راحتي همراه نبود. خشک سالي ، تغيير ناگهاني هوا از بين رفتن چراگاهها زندگي کوچ نشينان را تهديد مي کرد به همين دليل آن ها تصميم گرفتند که در مجاورت آب هاي دائمي مانند چشمه ها و رودها زندگي کنند.
به اين ترتيب، هم در تمام طول سال آب در اختيار داشتند و هم از چراگاه هايي که در کنار آب هاي دائمي بود، استفاده مي کردند.
بعضي از کوچ نشينان تصميم گرفتند به جاي حرکت از يک جا به جاي ديگر، در اطراف رودها يا چشمه ها زندگي کنند. آن ها کم کم به تصرف نواحي اطراف و محافظت از آن در برابر قبايل ديگر، آن جا را سرزمين خود قرار دادند.
عاشق این وبسایت شدم من.عالی هستید شما