خانه / مطالب سایت / اجتماعی / نقش زنان در جامعه اسلامی ایران و انقلاب و دفاع مقدس

نقش زنان در جامعه اسلامی ایران و انقلاب و دفاع مقدس

زنان‌، اين‌ عناصر عفاف‌ و نجابت‌، نه‌ تنها در پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ سهم‌ بزرگي‌ ايفا كردند،بلكه‌ در تثبيت‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ و تداوم‌ انقلاب‌ اسلامي‌ حرف‌ نخست‌ را زدند و با حضور در صحنه‌ انقلاب‌ اسلامي‌، توطئه‌هاي‌ دشمنان‌ را در عرصه‌هاي‌ گوناگون‌ فرهنگي‌، نظامي‌، اقتصادي‌، اجتماعي‌ ،سياسي‌ و… نقش‌ بر آب‌ ساختند.
در اين‌ مقاله‌ تلاش‌ شده‌ است‌ با بهره‌گيري‌ از سخنان‌ گهربار معمار انقلاب‌ اسلامي‌، حضرت‌ امام‌ خميني (ره)‌، نقش‌ و سهم‌ بزرگ‌ زنان‌ در پيروزي‌ انقلاب‌ به‌ تصوير كشيده‌ شود و تلاش‌ و منزلت‌ اين‌ بزرگواران‌ عيان‌ گردد.
چهار عنوان‌ «تحول‌ فكري‌ و روحي‌ زنان‌»، «حضور زنان‌ در صحنه‌ انقلاب‌ اسلامي‌»، «انگيزه‌ حضور زنان‌ در انقلاب‌ اسلامي» و «ويژگي‌ زنان‌ انقلابي‌» محورهاي‌ اصلي‌ اين‌ تصوير مي‌باشد.

1ـ تحول‌ فكري‌ و روحي‌ زنان‌
هنر انقلاب‌ اسلامي‌ اين‌ بود كه‌ زنان‌ جامعه‌ ما را متحول‌ ساخت‌ و در مسير اسلام‌ و ارزش هاي‌ الهي‌ هدايت‌ كرد و از بي‌ هويتي‌ و بي‌ بند و باري‌ و ابتذال‌ كه‌ سوغات‌ غرب‌ بود، به‌ سوي‌ عزت‌ خواهي‌، عفاف‌، درك‌ شخصيت‌ و كمال‌ جويي‌ و تحول‌ فكري‌ و روحي‌ هدايت‌ كرد و از دون‌ مايگي‌ به‌ اوج‌ انسانيت‌ ارتقا بخشيد.
زنان‌ مسلمان‌ در انقلاب‌ اسلامي‌ شخصيت‌ و هويت‌ خويش‌ را يافتند و به‌ مقام‌ و منزلت‌ والاي‌ خويش‌ پي‌ بردند و بينش‌ سياسي‌، فرهنگي‌ و اجتماعي‌ پيدا كردند. اين‌ تحول‌ فكري‌ و روحي‌ بزرگي‌ كه‌ نصيب‌ زنان‌ شد، موهبت‌ الهي‌ بود كه‌ امام‌ خميني (ره)‌ بارها از آن‌ به‌ بزرگي‌ ياد كرده‌ و آن‌ را افتخار بزرگ‌ ملت‌ ايران‌ دانستند:
«من‌ در جامعه‌ زن ها يك‌ جور تحول‌ عجيبي‌ مي‌بينم‌ كه‌ بيشتر از تحولي‌ است‌ كه‌ در مردها پيدا شده‌ (است‌).»

«خانم هايي‌ كه‌ در قبل‌ وضعشان‌ يك‌ نحو ديگري‌ بود، و رژيم‌ آنها را به‌ يك‌ مسايل‌ ديگري‌ مشغول‌ كرده‌ بود، متحول‌ شدند به‌ كساني‌ كه‌ در مقابل‌ رژيم‌ ايستادند.»
«نهضت‌ اسلامي‌ به‌ بركت‌ اسلام‌ چنان‌ تحولي‌ در نفوس‌ زن‌ و مرد به‌ وجود آورده‌ كه‌ ره‌ صد ساله‌ را يك‌ شبه‌ طي‌ نموده‌ است.»
«اين‌ يك‌ تحولي‌ بود كه‌ بشر نمي‌توانست‌ اين‌ تحول‌ را درست‌ كند. اين‌ تحول‌ الهي‌ بود.»
«اين‌ تحول‌ كه‌ در ايران‌ پيدا شد، تحول‌ همه‌ جانبه‌ بود»؛ يعني‌ زنان‌ در تمام‌ زمينه‌هاي‌ روحي‌، فكري، اخلاقي‌، فرهنگي‌، سياسي‌، اجتماعي‌ و انگيزه‌ها و اهداف‌، الهي‌ شده‌ بودند و مي‌خواستند در صبغه‌ اسلام‌ قرار گيرند و در مسير حركت‌ زهرا (س‌) و زينب‌ كبرا (س‌) قدم‌ بردارند.

الف‌ ـ تحول‌ فرهنگي‌
در تهاجم‌ فرهنگي‌ غرب‌، زنان‌ را در مسلخ‌ «فروش‌ كالا» و «فساد و فحشا» قرباني‌ كرده‌ و اين‌ مركز عطوفت‌ و فضيلت‌ را به‌ گرداب‌ ابتذال‌ كشانده‌ بودند. در طول‌ پنجاه‌ سال‌ سياه‌ حاكميت‌ خاندان‌ فاسد پهلوي‌، زنان‌ مسلمان‌ زير فشار و يورش‌ فرهنگي‌ استعمار و استكبار دست‌ و پا مي‌زدند. رضا خان‌ اين‌ مهره‌ استعماري‌ و استبدادي‌، خشن‌ترين‌ شيوه‌ را در اشاعه‌ فرهنگ‌ مبتذل‌ غرب‌، در قالب‌ كشف‌ حجاب‌ به‌ كار برد.
اسلام‌ و انقلاب‌ آمد و زنان‌ را از اين‌ منجلاب‌ فرهنگي‌ نجات‌ داد و آنان‌ را به‌ اخلاق‌ اسلامي‌ و حجاب‌ و عفاف‌ و فضيلت ها آراسته‌ ساخت:
«اين‌ اسلام‌ كه‌ در ايران‌ زنده‌ شد، آن‌ خدمتي‌ را كه‌ به‌ بانوان‌ كرده‌ است‌ و خواهد كرد، ارزشش‌ به‌ اندازه‌اي‌ است‌ كه‌ نمي‌توانيم‌ ما توصيف‌ كنيم‌. اگر نبود اين‌ انقلاب‌ و نبود اين‌ تغيير و تحولي‌ كه‌ در ايران‌ واقع‌ شده‌ بود، بعد از چند سال‌ ديگر اثري‌ از اخلاق‌ اسلامي‌ در ايران‌ نبود.»

«اينجانب‌ به‌ زنان‌ پر افتخار ايران‌، مباهات‌ مي‌كنم‌ كه‌ تحولي‌ آن‌ چنان‌ در آنان‌ پيدا شد كه‌ نقش‌ شيطاني‌ بيش‌ از 50 سال‌ كوشش‌ نقاشان‌ خارجي‌ و وابستگان‌ بي‌ شرافت‌ آنان‌، از شعراي‌ هرزه‌ گرفته‌ تا نويسندگان‌ و دستگاه هاي‌ تبليغاتي‌ مزدور را نقش‌ بر آب‌ نمودند و اثبات‌ كردند كه‌ زنان‌ ارزشمند مسلمان‌ دچار گمراهي‌ نشده‌ و با اين‌ توطئه‌هاي‌ شوم‌ غرب‌ و غرب‌ زدگان‌ آسيب‌ نخواهد پذيرفت‌.»
«به جز مشتي‌ زنان‌ مرّفه‌ طاغوتي‌ و وابستگان‌ ساواكي‌ و سرسپردگان‌ آنان، ديگر قشرهاي‌ ميليوني‌ زنان‌ متعهد كه‌ اساس‌ ملت‌ مسلمانند، در دام‌ فريب‌ دلباختگان‌ به‌ غرب‌ نيفتاده‌ و با عمل‌ خود در طول‌ پنجاه‌ سال‌ سياه‌، با روي‌ سفيد نزد خدا و خلق‌ شجاعانه‌ مقاومت‌ نمودند.»

بنيانگذار انقلاب‌ اسلامي‌ خطاب‌ به‌ روشنفكران‌ مرتجع‌ و دلباختگان‌ بي‌ بند و باري‌ و ولنگاري‌ غرب‌ فرمود:
«آيا زن ها در ايران‌ ديگر كنار رفتند به‌ كلي‌، يا همدوش‌ مردها در كارهاي‌ سازنده‌ داخلند؟ شما مي‌خواهيد كه‌ زن هاي‌ اينجا هم‌ بي‌ بند و بار باشند، هر جور مي‌خواهند باشند؟ اين‌ برخلاف‌ آن‌ تحولي‌ است‌ كه‌ در خود زن ها پيدا شده‌ است‌.»

ب‌ ـ ميل‌ به‌ مبارزه‌ با طاغوت‌
رها ساختن‌ زندگي‌ آرام‌ و بي‌درد سر و روي‌ آوردن‌ به‌ زندگي‌ پرمخاطره‌ و مبارزه‌ با طاغوت‌ يكي‌ از تحولاتي‌ بود كه‌ خداوند در وجود زن ها به‌ وجود آورد. آن‌ ترس‌ و وحشتي‌ كه‌ از طاغوت‌ داشتند، از ميان‌ رفت‌ و شجاعت‌ و شهامت‌ جاي‌ آن‌ نشست. زنان‌ مسلمان‌ از چكمه‌ پوشان‌ و سرنيزه‌هاي‌ گارد شاهنشاهي‌ واهمه‌اي‌ به‌ دل‌ راه‌ نمي‌دادند و از زخمي‌ و كشته‌ شدن‌ نمي‌هراسيدند. امام‌ راحل‌ اين‌ گونه‌ تحول‌ را بيان‌ مي‌كنند:

«(خداوند) قلب ها را از آن‌ وحشت‌ بيرون‌ آورد، از آن‌ وحشتي‌ كه‌ اين‌ رژيم ها همه‌ داشتند، از آن‌ وحشت‌ بيرون‌ آورد و به‌ جاي‌ آن، تصميم‌ و شجاعت‌ به‌ ايشان‌ داد. به‌ طوري‌ كه‌ زن ها، بچه‌ها و مردها، همه‌ به‌ مبارزه‌ برخاستند. كي‌ سابقه‌ داشت‌ كه‌ زن‌ در مبارزه‌ بيايد مقابل‌ توپ‌ و تانك‌ بايستد؟ اين‌ يك‌ تحول‌ روحي‌ بود كه‌ خداي‌ تبارك‌ و تعالي‌ در اين‌ ملت‌ تحول‌ را ايجاد فرمود.»

ج‌ ـ تحول‌ سياسي‌
بانوان‌ به‌ بركت‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و هدايت هاي‌ پيامبر گونه‌ امام‌ خميني (ره)، چنان‌ از بينش‌ سياسي‌ برخوردار شدند كه‌ دشمنان‌ اسلام‌ و انقلاب‌ از گمراه‌ ساختن‌ آنان‌ نااميد و درمانده‌ شدند. زنان‌ با شناختي‌ كه‌ از ماهيت‌ و ترفندهاي‌ دشمنان‌ اسلام‌ پيدا كردند گام‌ در ميدان‌ مبارزه‌ و سياست‌ نهادند و خصم‌ دون‌ را از صحنه‌ بيرون‌ راندند.
امام‌ خميني‌ (ره) در ديدار زنان‌ مناطق‌ ساحلي‌ جنوب‌ ايران‌ با اشاره‌ به‌ اين‌ تحول‌ بزرگ‌ سياسي‌ مي‌فرمايد:
«در اينكه‌ مي‌بينم‌ گوينده‌ شما بانوان‌ ساحلي‌، مسائلي‌ را كه‌ مطرح‌ مي‌كند، مسايل‌ روز است، مسايل‌ اجتماعي‌ روز است‌، همان‌ طور كه‌ بانوان‌ ديگر در مراكز و در ساير جاهاي‌ ايران‌ مسايلي‌ را كه‌ مطرح‌ مي‌كنند، مسايل‌ روز و مسايل‌ سياسي‌ و اجتماعي‌ است‌، كه‌ اين‌ تحول‌ به‌ بركت‌ اين‌ نهضت‌ اسلامي‌ پيدا شده‌، من‌ اميدوارم‌ كه‌ اين‌ تحول‌ باقي‌ بماند.»

د ـ تحول‌ اجتماعي‌
زنان‌ در انقلاب‌ اسلامي‌، شيفته‌ كمك‌ رساني‌ به‌ محرومان‌ و مستضعفان‌ بودند و به‌ شوق‌ ياري‌ رساندن‌ به‌ كشاورزان‌ و قشر محروم‌ جامعه‌ و شركت‌ در جهاد سازندگي‌ سر از پا نمي‌شناختند. حضرت‌ امام‌ خميني‌ (ره) فرمود:
«در اين‌ جهاد سازندگي‌ كه‌ گاهي‌ وقت ها مي‌بينم‌ خانم ها رفتند و مشغول‌ شدند، خوب‌، البته‌ از خانم ها ساخته‌ نيست‌ كه‌ مثل‌ يك‌ رعيتي‌، مثل‌ اشخاصي‌ كه‌ ورزيده‌اند، در امور كار كنند، لكن‌ همان‌ رفتنشان‌ در بين‌ آن‌ رعايا و بين‌ كشاورزان‌، همان‌ رفتن‌ و اشتغال‌ پيدا كردن‌، به‌ همان‌ مقداري‌ كه‌ مي‌توانند، اين‌ باعث‌ مي‌شود كه‌ قدرت‌ آنها چند مقابل‌ بشود. وقتي‌ آنها ببينند كه‌ از شهرها خانم هاي‌ محصل‌، خانم هاي‌ محترم‌ آمدند و در دهات‌ مشغول‌ كمك‌ هستند به‌ برادرهاي‌ خودشان‌، قدرت‌ آنها چند مقابل‌ مي‌شود و اين‌ يك‌ عمل‌ بسيار ارزشمند است‌ ولو عمل‌ خودش‌ به‌ حسب‌ حجمش‌ كوچك‌ باشد، لكن‌ حجم‌ معنوي‌ خيلي‌ زياد است‌.»

2ـ حضور زنان‌ در انقلاب‌ اسلامي‌
حضور پر شور در انقلاب‌ اسلامي‌ از افتخارات‌ بزرگ‌ زنان‌ مسلمان‌ ايران‌ است‌. آنان‌ در همان‌ روزهاي‌ نخستين‌ انقلاب‌ وارد ميدان‌ مبارزه‌ شدند و با جهاد خود قدم‌ به‌ قدم‌، انقلاب‌ اسلامي‌ را ياري‌ كردند. زنان‌ با عزمي‌ استوار عليه‌ طاغوت‌ و استكبار جهاني‌ به‌ صحنه‌ مبارزه‌ آمدند و دين‌ خود را نسبت‌ به‌ اسلام‌ و انقلاب‌ به‌ خوبي‌ ادا كردند.

امام‌ خميني‌ (ره‌) خطاب‌ به‌ بانوان‌ فرموند:
«شما خواهران‌ در اين‌ نهضت‌ سهم‌ به سزايي‌ داشته‌ايد.»
«شما سهم‌ بزرگي‌ در نهضت‌ اسلامي‌ ما داريد. شما در آتيه‌ براي‌ مملكت‌ ما پشتوانه‌ هستيد.»
آن‌ حضرت‌ به‌ اين‌ حضور مي‌بالد و افتخار مي‌كند و مي‌فرمايد: «ما بايد امروز كه‌ روز زن‌ است‌… به‌ زنان‌ خويش‌ افتخار نماييم‌. چه‌ افتخاري‌ بالاتر از اينكه‌ زنان‌ بزرگوار ما در مقابل‌ رژيم‌ ستمكار سابق‌ و پس‌ از سركوبي‌ آن‌، در مقابل‌ ابرقدرت ها و وابستگان‌ آنان‌، در صف‌ اول‌، ايستادگي‌ و مقاومتي‌ از خود نشان‌ دادند كه‌ در هيچ‌ عصري‌ چنين‌ مقاومتي‌ و چنين‌ شجاعتي‌ از مردان‌ ثبت‌ نشده‌ است‌.»

الف‌ ـ پيشگام‌ در انقلاب‌ اسلامي‌
زنان‌ در انقلاب‌ اسلامي، پيشگام‌ و جلودار نهضت‌ بودند و پيشاپيش‌ مردها در صف‌ تظاهرات‌ خياباني‌ عليه‌ نظام‌ طاغوت‌ حركت‌ مي‌كردند. زنان‌ مسلمان‌ در تمامي‌ نهضت ها و حركت هاي‌ اسلامي‌ پيش‌ قدم‌ بودند:
«در مسأله‌ تنباكو پيش‌ قدم‌ بودند. در مسأله‌ مشروطيت‌ پيش‌ قدم‌ بوده‌اند و بحمدالله‌ زن ها در اين‌ جمهوري‌ اسلامي‌ چنان كه‌ در همه‌ مسائلي‌ كه‌ عمومي‌ پيش‌ آمده‌ است، براي‌ ايران‌ پيش‌ قدم‌ بوده‌اند.» «در مملكت‌ ما اين‌ طور شد كه‌ بانوان‌ همدوش، بلكه‌ جلوتر از مردها از خانه‌ها بيرون‌ آمدند و در اين‌ راه‌ اسلامي‌ زحمت‌ كشيدند و رنج‌ ديدند، جوان‌ دادند، شوهر دادند، برادر دادند، معذلك‌ رنج‌ كشيدند، عمل‌ كردند، پشتيباني‌ از اسلام‌ كردند و مردها هم‌ به‌ تبع‌ زن ها اين‌ كار را كردند.»
«زن هاي‌ محترم‌ متعهد ايران‌ پيشاپيش‌ مردان‌ به‌ ميدان‌ رفتند و سد عظيم‌ شاهنشاهي‌ را در هم‌ شكستند و ما و همه‌ مرهون‌ قيام‌ و اقدام‌ آنان‌ هستيم‌.»

ب‌ ـ نقش‌ هدايتگري‌ و تشويق‌ مردها
زن ها در انقلاب‌ اسلامي‌ نقش‌ هدايتگري‌ داشتند و با حضور خويش‌ در صف‌ مقدم‌ تظاهرات، انگيزه‌ قيام‌ و حضور در تظاهرات‌ و مقابله‌ با طاغوت‌ را در مردها و جوان ها به‌ وجود آوردند.
احساس‌ برانگيز بودند و الهام‌ بخش‌، مردان‌ را تشويق‌ كردند و به‌ جوان ها جرأت‌ و شجاعت‌ بخشيدند: «ما نهضت‌ خودمان‌ را مديون‌ زن ها مي‌دانيم‌. مردها به‌ تبع‌ زن ها در خيابان ها مي‌ريختند، تشويق‌ مي‌كردند زن ها مردان‌ را. خودشان‌ در صف هاي‌ جلو بودند.»

«بانوان‌ عزيز ما اسباب‌ اين‌ شدند كه‌ مردها هم‌ جرأت‌ و شجاعت‌ پيدا كنند. ما مرهون‌ زحمات‌ شما خانم ها هستيم‌.»
به‌ واسطه‌ حضور زنان‌ در صحنه‌، غيرت‌ مردانگي‌ و احساسات‌ در مردان‌ برانگيخته‌ مي‌شود و همين‌ موجب‌ مي‌شود سستي‌ و ترس‌ را كنار بگذارند و با شجاعت‌ قدم‌ در ميدان‌ بگذارند. امام‌ فرمودند:
«در مردها يك‌ حسي‌ است‌ كه‌ اگر ببينند زن ها بيرون‌ آمده‌ از خانه‌ها براي‌ يك‌ مقصدي‌، اگر قوه‌شان‌ يكي‌ باشد، ده‌ تا مي‌شود.»

ج‌ ـ ايثار جان‌ و فرزند
بچه‌هاي‌ خردسال‌ در آغوش‌ مادران‌، با اسلحه‌ دژخيمان‌ شاه‌ پرپر مي‌شدند و جوانان‌ در پيش‌ رويشان‌ بر زمين‌ مي‌افتادند و خون‌ سرخ‌ شهيدانشان‌ سنگ‌ فرش هاي‌ خيابان‌ را رنگين‌ مي‌ساخت‌، اما آنان‌ چون‌ زينب‌ كبري (س‌) تن‌ به‌ رضاي‌ خدا داده‌ و پر صلابت‌ و استوار در مقابل‌ ستمگران‌ مي‌ايستادند و با ايثار جان‌ و فرزند و صبر در مصيبت ها، احساس‌ رضايت‌ در انجام‌ وظايف‌ خويش‌ داشتند.
امام‌ راحل‌ ايثارگري هاي‌ اين‌ قشر از جامعه‌ را اين‌ چنين‌ بيان‌ مي‌دارند:
«شما در چه‌ تاريخي‌ چنين‌ ديده‌ايد؟ امروز زن هاي‌ شيردل‌ طفل‌ خود را در آغوش‌ كشيده‌ و به‌ ميدان‌ مسلسل‌ و تانك‌ دژخيمان‌ رژيم‌ مي‌روند. در كدام‌ تاريخ‌ چنين‌ مردانگي‌ و فداكاري‌ از زنان‌ ثبت‌ شده‌ است‌؟»
«در تظاهرات‌ خياباني‌، زنان‌ ما بچه‌هاي‌ خردسال‌ خود را به‌ سينه‌ فشرده، بدون‌ ترس‌ از تانك‌ و توپ‌ و مسلسل‌ به‌ ميدان‌ مبارزه‌ آمده‌اند.»

د ـ ايثار مال‌
زنان‌ در ايثار جان‌ و فرزند در انقلاب‌ پيشقدم‌ بودند. در ايثار مال‌ هم‌ بر مردان‌ سبقت‌ جسته‌ بودند. آنان‌ آنچه‌ ذخيره‌ داشتند و با قناعت‌ جمع‌ كرده‌ بودند، در طبق‌ اخلاص‌ گذاشته‌، تقديم‌ مستضعفان‌ و محرومان‌ كردند.

امام‌ چه‌ زيبا زنان‌ مؤمن‌ و عفيف‌ را در ايثار مال‌ معرفي‌ مي‌كند:
«زنان‌ ايران‌، هم‌ مجاهدات‌ انساني‌ عظيم‌ كرده‌اند و هم‌ مجاهدات‌ مالي‌. اين‌ طبقة‌ محترم‌ زن ها كه‌ در جنوب‌ تهران‌ و در شهر قم‌ و در ساير شهرها هستند، همين‌ خانم هاي‌ محجبه‌، همين ها كه‌ مظهر عفاف‌ هستند، در نهضت‌ پيشقدم‌ بودند و در ايثار مال‌ هم‌ پيشقدم‌. ايثار كردند جواهرات‌ و طلاهايي‌ كه‌ دارند. براي‌ مستضعفين‌ دادند. عمده‌ در اين‌ امور آن‌ قصد پاك‌ است‌.»
«خداوند شما مؤمنات‌ را حفظ‌ كند كه‌ در نهضت‌ اسلامي‌ حَظّ كافي‌ داشتيد و الان‌ هم‌ براي‌ مستمندان‌ كمك‌ كرديد و كمك هاي‌ شما بسيار با ارزش‌ است‌. كمك هاي‌ بانوان‌ ارزشش‌ چند برابر كمك هاي‌ مردان‌ است‌. خداوند شما را حفظ‌ كند.»
«اينها طلاهاي‌ خود را كه‌ ذخيره‌ 50 سال‌، 20 سال‌ ،30 سالشان‌ بود، آمدند براي‌ مستمندان‌ دادند.»

ه‌ ـ پشتوانه‌ انقلاب‌ و اسلام‌
بنيانگذار انقلاب‌ اسلامي‌ بارها اين‌ مسأله‌ را بيان‌ داشته‌ و از زنان‌ به‌ عنوان‌ پشتوانه‌ انقلاب‌ و اسلام‌ ياد كردند:
«ملتي‌ كه‌ بانوانش‌ در صف‌ مقدم‌ براي‌ پيشبرد مقاصد اسلامي هست‌، آسيب‌ نخواهد ديد.»
«شما در آتيه‌ براي‌ مملكت‌ ما پشتوانه‌ هستيد. من‌ اميدوارم‌ كه‌ باز شما در صف‌ مقدم‌ باشيد و اين‌ نهضت‌ را به‌ آخر برسانيد كه‌ حكومت‌ اسلامي‌ ان‌ شاءالله‌ تأسيس‌ بشود و تمام‌ اقشار ملت‌، تمام‌ مستضعفين‌ به‌ حقوق‌ حقه‌ خودشان‌ برسند. خداوند شماها را حفظ‌ كند و براي‌ اسلام‌ و مسلمين‌ نگهدارد.»

3ـ انگيزه‌ حضور زنان‌ در انقلاب‌ اسلامي‌
زنان‌ و مردان‌ مسلمان‌ در ايران‌ با انگيزه‌ الهي‌ انقلاب‌ كردند. آنان‌ خواستار حكومت‌ اسلامي‌ و احياي‌ اسلام‌ ناب‌ محمدي‌ (ص‌) و زنده‌ شدن‌ نام‌ قرآن‌ و ائمه‌ اطهار (ع‌) بودند. از اين‌ رو با نام‌ فاطمه‌ زهرا (س‌) و زينب‌ كبري و امام‌ حسين‌ (ع‌) به‌ خيابان ها مي‌ريختند و تظاهرات‌ راه‌ مي‌انداختند.

الف‌ ـ عشق‌ به‌ اسلام‌ و قرآن‌
كسي‌ زنان‌ مسلمان‌ را مجبور نكرده‌ بود كودكانشان‌ را در آغوش‌ گرفته، در مقابل‌ توپ‌ و تانك‌ و مسلسل هاي‌ رژيم‌ طاغوت‌ بايستند. آنان‌ به‌ خاطر مقام‌ و قدرت‌ و رياست‌، خود و فرزندانشان‌ را در معرض‌ خطر قرار ندادند، بلكه‌ عشق‌ به‌ اسلام‌ و قرآن‌ و پيشوايان‌ معصوم‌ بود كه‌ آنان‌ را به‌ صحنه‌ كشاند. عشق‌ به‌ فاطمه‌ زهرا (س‌) و زينب‌ كبري بود كه‌ زنان‌ مسلمان‌ ما را انقلابي‌ كرد. امام‌ راحل‌ انگيزه‌ زنان‌ مسلمان‌ را عشق‌ به‌ اسلام‌ و قرآن‌ بيان‌ داشته‌ است:
«ملت‌ ما عاشق‌ اسلام‌ بود كه‌ در همه‌ اطراف‌، با دست‌ تهي‌ سينه‌هاي‌ خودشان‌ را سپر كردند، جوان هاي‌ خودشان‌ را بردند در ميدان، زن ها و مردها رفتند و مبارزه‌ كردند و پيروز شدند.»

«خانم ها براي‌ اينكه‌ يك‌ چيزي‌ مثلا دستشان‌ بيايد يا فرض‌ كنيد كه‌ صاحب‌ منصب‌ بشوند، نمي‌آيند بيرون‌، خودشان‌ و بچه‌هايشان‌ را به‌ كشتن‌ بدهند. اين‌ اسلام‌ و قرآن‌ است‌ كه‌ خانم ها را آورده‌ است‌ بيرون‌ و همدوش‌ مردها بل‌ جلوتر از مردها وارد در صحنه‌ سياست‌ كرد.»
«اين‌ قدرت‌ ايمان‌ است‌ كه‌ شماها را به‌ خيابان ها كشيد و بانوان‌ را به‌ خيابان ها، و ارزش‌ عمل‌ همين‌ است‌.»

ب‌ ـ استقلال‌ ،آزادي‌ ،جمهوري‌ اسلامي‌
شعار زنان‌ ما در انقلاب‌ اسلامي‌ سه‌ كلمه‌ بود: استقلال‌، آزادي، جمهوري‌ اسلامي‌. آنان‌ خواستار استقلال‌ بودند و مي‌خواستند زير سلطه‌ هيچ‌ كشور و قدرتي‌ نباشند و مي‌خواستند آزاد باشند؛ يعني‌ در سايه‌ اسلام‌ زيست‌ كنند؛ بنده‌ خدا باشند و عبد و ذليل‌ ديگران‌ نباشند. جمهوري‌ اسلامي‌ يعني‌ حكومتي‌ بر اساس‌ اسلام‌ ناب‌ محمدي‌ (ص‌)؛ مي‌خواستند كه‌ اركانش‌ را توحيد و عدل‌ الهي‌ تشكيل‌ داده‌ باشد و ولايت‌ خدا و پيامبر بر آن‌ حاكم‌ گردد.

امام‌ امت‌ فرمودند:
«زن‌ و مرد زحمت‌ كشيد، به‌ خيابان ها ريخت‌، جورها كشيد، خون ها داد كه‌ اسلام‌ را زنده‌ نگه‌ دارد، براي‌ اسلام‌ خون‌ داد، براي‌ شهادت‌ داوطلب‌ شد،… آنكه‌ به‌ او رأي‌ داد ملت‌ ما، جمهوري‌ اسلامي‌ بود، اسلام‌ مورد نظر بود.»
«آنكه‌ از سرتاسر كشور فريادش‌ در خيابان‌ و در كوچه‌ها و در مدارس‌ و در همه‌ جا بلند بود، اين‌ بود كه‌ استقلال‌، آزادي‌، جمهوري‌ اسلامي. اين‌ سه‌ كلمه‌ سر زبان‌ همه‌ بود.»

ج‌ ـ الگوپذيري‌ از حضرت‌ زهرا (س‌) و زينب‌ كبري (س‌)
زنان‌ مسلمان‌ ايران‌ با اقتدار و الگوپذيري‌ از حضرت‌ فاطمه‌ زهرا (س‌) و دخت‌ بزرگوارش‌ زينب‌ كبري (س‌) وارد نهضت‌ شدند و در مقابل‌ طاغوت‌ ايستادند و از اسلام‌ و قرآن‌ دفاع‌ كردند. بنيانگذار انقلاب‌ اسلامي‌ فرمودند:
«فردا روز زن‌ است‌… روز زني‌ است‌ كه‌ دخترش، حضرت‌ زينب‌ (س‌) در مقابل‌ حكومت هاي‌ جبار ايستاد و آن‌ خطبه‌ را خواند… زني‌ كه‌ در مقابل‌ يك‌ جباري‌ ايستاد كه‌ اگر نفس‌ مردها مي‌كشيدند، همه‌ را مي‌كشتند و نترسيد و ايستاد و محكوم‌ كرد حكومت‌ را، يزيد را محكوم‌ كرد… زن‌ يك‌ همچو مقامي‌ بايد داشته‌ باشد.»
«زن هاي‌ عصر ما بحمدالله‌ شبيه‌ به‌ همان ها (فاطمه‌ زهرا (س‌) و زينب‌ كبري (س‌)) هستند. ايستادند در مقابل‌ جبار با مشت‌ گره‌ كرده‌، بچه‌ها در آغوششان‌ و به‌ نهضت‌ كمك‌ كردند.»

«ما مكرر ديديم‌ كه‌ زنان‌ بزرگواري‌ زينب‌ گونه‌ (عليها سلام‌ الله‌) فرياد مي‌زنند كه‌ فرزندان‌ خود را از دست‌ داده‌ و در راه‌ خداي‌ تعالي‌ و اسلام‌ عزيز از همه‌ چيز خود گذشته‌ و مفتخرند به‌ اين‌ امر و مي‌دانند آنچه‌ به‌ دست‌ آورده‌اند، بالاتر از جنات‌ نعيم‌ است، چه‌ برسد به‌ متاع‌ ناچيز دنيا.»

4ـ ويژگي‌ زنان‌ انقلابي‌
زنان‌ مسلمان‌ و انقلابي‌ كه‌ با جهاد در راه‌ خدا، سلطنت‌ 2500 ساله‌ طاغوت‌ را سرنگون‌ كردند و تاريخ‌ را دگرگون‌ ساختند، از منظر حضرت‌ امام‌ خميني‌ (ره) داراي‌ اين‌ خصايل‌ ارزنده‌ بودند:

الف‌ ـ شير دل‌ و شجاع‌
«ما همگي‌ مرهون‌ شجاعت هاي‌ شما زنان‌ شيردل‌ هستيم‌.»
«مادران‌ شجاعِ فرزندان‌ اسلام‌ خاطره‌ جانبازي‌ و رشادت‌ زنان‌ قهرمان‌ را در طول‌ تاريخ‌ زنده‌ كردند. در چه‌ تاريخي‌ اين‌ چنين‌ زناني‌ را سراغ‌ داريد، در چه‌ كشوري‌؟»

ب‌ ـ مظهر حجب‌ و عفاف‌
زنان‌ انقلابي‌ كساني‌ بودند كه‌ با حجابي‌ كوبنده‌ و عفتي‌ زيبنده‌ وارد صحنه‌ مبارزه‌ شدند و همين‌ براي‌ دشمنان‌ انقلاب‌ اسلامي‌ بيش‌ از هر چيز شكننده‌ و كوبنده‌ بود:
«همين ها كه‌ مظهر عفاف‌ هستند، در نهضت‌ پيشقدم‌ بودند.»

ج‌ ـ مظهر خلوص‌
زنان‌ مسلمان‌ در انقلاب‌ اسلامي‌ بيش‌ از مردان‌ اخلاص‌ داشتند. از اين‌ رو ارزش‌ اعمال‌ آنان‌ نيز بيشتر بود:
«خواهرهاي‌ ما كه‌ در عصر نهضت‌ شركت‌ داشتند، ارزش‌ اعمال‌ آنان‌ بيشتر بود از ارزش‌ اعمال‌ مردها. آنها با پرده‌ عفاف‌ با مردان‌ همصدا شدند و پيروزي‌ را تحصيل‌ كردند و حالا هم‌ با قصد خالص‌ آنچه‌ كه‌ در ايام‌ عمر تهيه‌ كردند، براي‌ مستمندان‌ دادند. اين‌ ارزش‌ دارد، متمكنين‌ اگر ميليون ها بدهند، به‌ قدر ارزش‌ اين‌ نيست‌.»

د ـ از طبقات‌ محروم‌ و جنوب‌ شهرها
زنان‌ انقلابي‌ از طبقات‌ محروم‌ و مستضعف‌ و به‌ اصطلاح‌ جنوب‌ شهري‌ بودند:
«اين‌ زن هاي‌ اطراف‌ شهر قم‌ و زن هاي‌ جنوب‌ تهران‌ و زن هاي‌ جنوب‌ همه‌ شهرستان ها (جنوب‌ به‌ معناي‌ اينكه‌ شما (غرب‌زده‌ها) مي‌گوييد اينها از طبقه‌ پايين‌ هستند) اينها حقوق‌ بشر را مي‌دانند و عمل‌ مي‌كنند… شماها چه‌ كرده‌ايد؟»
«همين‌ زن هاي‌ محترم‌ و مردهاي‌ عزيز محترم‌ بودند كه‌ از طبقه‌ محروم‌ در آن‌ رژيم‌ بودند، اينها بودند كه‌ توانستند اين‌ قدرت‌ شيطاني‌ را بشكنند و اين‌ سد را خرد كنند و اينها هستند كه‌ از اين‌ به‌ بعد باز تكليف‌ دارند.»

هـ ـ تربيت‌ شده‌ اسلام‌
«آنها كه‌ قيام‌ كرده‌اند، همين‌ زن هاي‌ محجوبه‌ جنوب‌ شهر قم‌ و ساير بلاد اسلامي‌ بودند. آنها كه‌ به‌ تربيت‌ آريامهري‌ تربيت‌ شدند، ابداً در اين‌ امور دخالت‌ نداشتند، آنها تربيت هاي‌ فاسد شده‌ بودند؛ از تربيت هاي‌ اسلامي‌ آنها را دور نگه‌ داشتند. اينهايي‌ كه‌ تربيت‌ اسلامي‌ داشته‌اند، خون‌ دادند، كشته‌ دادند، به‌ خيابان ها ريختند، نهضت‌ را پيروز كردند.»

نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي؛ جنگ تحميلي و حماسه هشت سال دفاع مقدس

… سپاس ايزد منان را که به ما نعمت انسان بودن و مسلمان شدن را اعطا فرمود و طريقت اسلام را به ما ارزاني داشت…
… شکر آفريدگار جهان را که مکتب اسلام را مکتب تعالي بخش؛ و طريقت زهرا(س) را راه نو و آن بانوي اطهر را الگو و اسوه زنان عالم قرار داد.
… سپاس بيکران آن بي همتا را که ما را در زمره رسالت داران و رهروان مکتب ايمان قرار داد و توفيق عنايت فرمود که جهت تبيين اين منزلت والا جسارت نوشتن توام با مسئوليتي سنگين و تواني اندک حاصل از تجارب انقلاب بيابيم. اميد است انشاءا… اين و جيزه، بتواند گوشه اي از رسالت و اصالت مکتبي زنان مسلمان را بنماياند. و ديگر دلسوزان و ره پويان واقعي بتوانند زواياي گوناگون زن را از دريچه هاي حقيقت و حقانيت اش به امت انقلابي بشناسانند و حضور گسترده اين شير زنان را در صحنه هاي مختلف انقلاب و جنگ تحميلي بنمايانند که اگر چنين باشد خدمتي بس والا و بزرگ به جاي آورده اند که داراي اجر اخروي خواهد بود.
انشاءا…
تحيات (تجليل و تکريم)
… سلام بر نيلوفران عشق و قامت يافتگان ايمان، بر زنان مسلمان که شميم دل انگيز و دلنواز واقعيت حقيقي “زن” را بر جانها روان ساختند، اسطوره هاي ايماني که سرود بلند ايثار را سر دادند و با طريق حق و ترسيم خط سرخ شهادت درسها آموختند و شور و حماسه حضورشان سرفصل رويش ها شد.
سنبل هايي که تبدار عشق و عاشق معرفت و احياءکننده ارزشها و آغاز “زيستن” و تمناي واقعي و حقيقي اصالت و رسالت زن شدند.
آنهايي که ساربان قافله عزم و دفاع در صحنه هاي مختلف پيکار بودند، اميدواراني که دلهاي خسته را اميد، روحهاي گسسته را پيوند، پاهاي از رمق افتاده را حرکت و به قامت هاي خميده استقامت آموختند.
رهروان مکتب حقي که در اعتلاي نام شان؛ و احياي کرامت شان؛ و ثبت حماسه هاي سترگ شان و قداست راه شان بايد به قيام ايستاد!
زنان مسلماني که رهروان حقيقي مکتب نور بودند. که در اوصاف و منزلتشان واژه ها قادر به بيان مقام و جايگاه ارزشي آنها نيستند. زيرا کلام در درياي معرفت اين شيرزنان به تلاطم مي افتد و کرامت وجودي اين سروران انقلاب، واژه ها را به دريوزگي و شکست مي کشاند و روح پاک و بلند اين ره پويان مکتب ايمان، “واژه ها” را به حقارت مي کشد.
پس بايد به ضعف و زبوني کلام و بي بضاعتي قلم در ترسيم اوصاف اين اسوه هاي حقيقت اعتراف کرد. زيرا شجاعت، شهامت، ايثار، فداکاري، رسالت و اصالت زنان مسلمان و انقلابي ايران اسلامي جز در مفاهيم ارزشي و احياي رسالت مکتبي در قالب هاي ديگر نخواهد گنجيد.
پس در فقر و حقارت واژه ها ور در جهت حفظ هيبت، شکوه، عظمت، حضور اين مظاهر ايمان، و حماسه هاي 8 ساله دفاع مقدس اين شيرزنان بايد به خودشان اقتدا نمود. يعني از حقيقت و حضور واقعي آنان بايد براي تبيين جايگاه شخصيت و منزلت واقعي اش مدد خواست و از خلق حماسه هايي سترگ، از حضور وسيع ايشان در زمانه هاي مختلف انقلاب، از مقاومت در هنگامه هاي بحران و يورش وحشيانه اعداء و تهاجم وسيع افکار متفرق، سخن راند، از زمانه اي که دلها خزان و جانها محزون و تلاطم زمان روحها را در هم مي فشرد و ديواره هاي جان را در هم مي شکست و سقف دلها از يورش استکبار و ايادي وابسته (شرق و غرب) شکاف بر مي داشت و قلوب مردم ريش ريش مي شد و بي رحمانه لبه تيغ و تيز وحشت – اضطراب، دلهره و شلاق سهمگين و تاريانه سخت دودلي بر جانها سايه مي افکند. در اين هنگامه زنان مسلمان و مومن و متعهد انقلابي و رهروان مکتب استقامت چون زينب کبري(س) در مصائب پايداري مي کردند و قد علم مي نمودند و چون شير زن دشت کربلا سپر بلايا و حوادث مي گرديدند و حضور فعال شان را در، مواقع مقتضي به منصه ظهور مي رساندند و در جهت حفظ ارزشها و آرمان ها و آنچه که بدان اعتقاد و باور قلبي داشتند بي
ترس و هراس پايداري مي کردند و با حضور شرافتمندانه خود و با عزم جزم در دفاع از دست آوردها و در حفظ آنچه دشمنان بدان چشم طمع دوخته بودند مي پرداختند و همسر، فرزند و برادرانشان را در همه زمان آماده دفاع از اين آرمانها مي نمودند وجود در اين جسارت و بي باکي و عزم انقلابي به لطايف الحيل مورد بغض و کين اعداء درون و برون واقع مي شدند؛ اما هيچگاه در دوران حيات پرافتخار خود از بدو انقلاب تا 8 سال دفاع قهرمانانه که بارها سپر بلاها گرديد، تسليم آراء و انديشه هاي انحرافي و باطل نشده و همچون قهرماني نستوه در دو جبهه اجتماع و خانواده به حفظ دست آوردهاي انقلابي پرداخته و به جنگ اعداء و کفار زمان رفتند.
خواهران مسلماني که با حضور انقلابي اشان ستاره عشق آسمان حقيقت و ايمان شدند، به گونه اي که حضور آنها رعب و وحشت بر دل دشمنان مي انداخت، هنگامي که سينه ها ملتهب و زمانه سنگين و مضطرب از گذر مي شد و ديده ها به تاري مي گرائيد او با خلق حماسه ديگري از حضور، نشانه هاي رسالت مکتب را هويدا مي ساخت و قلب ها را به آرامش و افق ديدگان را وسعت ديگري مي بخشيد و با عشق خدايي به قلعه هاي رفيع ايمان صعود مي کرد، او چون آبشاري روان لبريز از ايمان و اعتقاد بود، مطلع به حقيقت دين و مذهب و به بهره گيري از اين نعمت هاي خدادادي اعتقادي رايج داشت.
او رسالت داري چون زينب کبري(س) در نگهداري مکتب حسين و پاسدار حرمت خون شهيدان کربلا بود او حمايت از ولايت حق را از زهراي اطهر(س) آموخته و در اين حمايت بود که به ستيز ظلمت و افکار و اوهام متحجرانه مي رفت.
او تحفه بزرگ انقلاب بود که حضورش در عين رسالتش بود و حقيقتش در تقيد و کمال نجابت و شرات و جاذبه هايش به سبب اصالت و حقيقت عشق الهي بود.
او هيچگاه با طوفهانهاي زمان همراهو مالوف و مانوس نشد و دستخوش گذر زمان نگرديد و سرشت پاک او هيچگاه در گرو ظواهر اسير نشد. او سايه بلند ايماني بود که هر گاه به ژرفناي وجودش نگريسته مي شد معناي آفتاب تداعي مي گرديد.
…. حضور زنان مسلمان در صحنه هاي سياسي – اجتماعي در صدر اسلام:
به درستي که خداوند زنان و مردان را يکسان خلق نمود و هيچ يک را بر ديگري برتري نبخشيد مگر به تقوي. همچنين در فضيلت هايي هم که خداوند براي انسان ذکر نمود، (يعني نبوغ فکري – فرهنگي و نبوغ سياسي و حضور در صحنه هاي اجتماعي) يکي از بارزترين نبوغ فکري زن – درک عميق مسائل مهم سياسي – اجتماعي و همتايي او با مردان است.
لذا در پرتو اين نبوغ فکري سات که زنان در بسياري از عرصه هاي اجتماعي – سياسي نه تنها همگام بلکه در بسياري موارد نيز پيشگام بوده اند. مثلا در مراجعه به آمار پيشگامان دين – ملاحظه مي شود افرادي چون علي ابن ابيطالب(ع) در صف مقدم مردان خدا و ايمان آوردگان به اسلام و پيامبر(ص) بودند، زناني چون حضرت خديجه(س) در سبق رتبي از ايمان آرودگان به نبي اکرم(ص) هستند.
همچنين تاريخ سراسر حماسه مسلمانان در صدر اسلام نشان مي دهد که زنان مسلمان نيز “اباذر” گونه و “مالک” گونه در صحنه هاي مختلف سياسي اجتماعي به منظور پيش برد اهداف عاليه اسلام حضور داشتند. و حضور زنان مسلمان در زمان رسول خدا(ص) و پيشگاه نبي اکرم(ص) و همچنين اميرالمومنين(ع) ثمرات بسيار زيادي براي اسلام داشته است. علاوه بر آنکه کاملا در صحنه هاي مختلف حضور داشتند در هنگامه جهاد و دفاع از آرمانهاي اسلامي و براي دعوت به دين اسلام و حمايت از آئين محمدي(ص) ضمن بهره گيري از علوم و اطلاعات و همچنين آيات قرآن و احادث روايت منقول از پيامبر(ص) به تشجيع نيروهاي اعزامي به جبهه ها جهت جنگ و جهاد مي پرداختند و علم و آگاهي و درک سياسي – اجتماعي آنها ضمن آنکه حضوري فعال در صحنه هاي مختلف داشتند، بر حاکمان وقت و در اعتراض به سياست هاي آنها چون ابوذر معترض و همچون مالک اشتر شجاعانه دفاع مي کردند.
که در نقل اين زنان پيشگام علاوه بر سبط نبي حضرت فاطمه(س) به عنوان يک الگوي برتر و اسوه عالي کمال و شجاعت و عالم به مسائل سياسي – اجتماعي زمان و زنبت کبري(س) زنده نگهدارنده قيام عاشورا مي توان از زنان مسلماني چون:
– سوده دختر عماربن اسک همداني که از هوش و ذکاوت خاص اجتماعي بسيار بالايي برخوردار بود و در صحنه هاي سياسي حضور فعال داشت و گاها در اعتراض به عملکرد حاکمان وقت، صحنه هاي سياست را ترک مي نمود و يا عمه گرامي رسول(ص) دختر عبدالمطلب بن هاشم که چون برادرش حضرت حمزه سيدالشهداء ايمان آورد و به علت تبحر و قدرت والايي که در علوم ادبي داشت خود را چون حضرت حمزه مسئول و متعهد مي دانست و فرزند خود را بر حفظ دين محمد(ص) جهت حضور در جبهه هاي جنگ تشويق مي نمود.
– همچنين دختر حرث بن عبدالمطلب که در برابر معاويه مقاومت و از مکتب والاي علوي حمايت و دفاع مي کرد.
– همچنين ام الخير (دختر حريش بن سراقه) که از قدرت تکلم و گفتار بالايي بهره مند بود و با استفاده از اين هنر در برابر حاکمان وقت و سياست هاي آنها مقاومت مي کرد و ….
نظر اسلام پيرامون نقش زن در جهاد و دفاع
والذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله والذين اوو و نصروا اولئک هم المومنون حقا … (انفال / 74)
…. و کسانيکه ايمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنان که پناه و ماوا و نصرت دادندف آها مومنين حقيقي هستند.
از آنجايي که پاسداري از حريم مکتب، دين – عقيده – ايمان و همچنين دفاع از خود – خانواده، وطن و نواميس امري است که هيچ انساني حاضر نخواهد بود تجاوز دشمن و ظلم و بيدادگري را به عليه اعتقادات خود بپذيرد، لذا در جهت دفاع از اين آرمانها و رفع تهاجمات دشمن، به نبرد برخواهد خاست. پس اعتقاد به جهاد امري فطري و ذاتي است که در نهاد هر انساني به وديعت و امانت گذارده شده است و بديهي است زماني که اين اعتقاد يعني جهاد و دفاع توام با عقيده و ايمان و در راه آرمانهاي والا باشد، ارزشمند خواهد بود.
به عبارت ديگر، افضل ترين جهادها، جهاد در راه خدا و جهاد في سبيل الله است که مسلمان در راه خدا و حفظ و عقيده و آرمان خود با ايثار جان و مال در جهت کسب رضاي حق گام برمي دارد.
در کنار جهاد و يا توام با آن، امر بسيار مهم و مقدس “دفاع” است که انسان باتوجه به آرمانهاي والا – شکيبايي – صبر – استقام – پايداري مي نمايد و در بسياري از موارد امر دفاع مشکل تر از جهاد بوده استو به همين سبب، خداوند صابرين (صبر پيشه کنندگان و مصائب ديدگان در راه خدا) و مجاهدين و سابقون را در يک رديف مي داند. زيرا باتوجه به معناي جهاد و جنگيدن و مبارزه در راه خدا با دشمنان دين و واجب شدن آن بر مردان و رفع آن از دوش زنان موجب مسئوليت ديگري برعهده زنان به نام دفاع شده است.
مثلا در هنگام جنگ و جهاد که شوهر جهت نبرد به ميدان جنگ رهسپار مي گردد، همسر در سنگر خانواده با پرورش و تربيت فرزندان لايق و شايسته و با ايمان و شجاع، آماده جنگيدن با دشمن مي کند و يا در غياب شوهر، مديريت و اداره سنگين خانواده و حفظ و پاسداري و امانتداري از آن را به عهده دارد و صبر و پايداري بر مصائب و مشکلات وارده مي نمايد. که در اين هنگام قيام شوهر در مقام مجاهدين و قيام همسر در مقام صابرين، يکسان بوده و با اين عقيده و ايمان (به اجر صابرين) چه بسياري از زنان مسلمان در دفاع از آرمانهاي والا، مجاهدين و صديقين را ياري نمودند.
“والذين آمنوا و نصروا اولئک هم المومنون حقا”
البته در تبيين واژه جهاد و واجب بودن آن بر مردان و رفع آن از عهده زنان، به آن معنا نبوده است که زنان خود ميال به انجام کارهاي سخت و ازجمله حضور در ميادين جنگ نبوده اندف بلکه مقتضيات اسلام و ابعاد سياسي – اجتماعي، جهاد را بر زنان منع و دفاع را بر همه از جمله زنان لازم بر مي شمارد.
در رغبت مجاهدت در راه خدا، ذکر نمونه هايي مي تواند شوق و انگيزه زنان مسلمان را در صدر اسلام بازگو نمايد:
روزي اسماء بنت يزيد بن سكن انصاري به عنوان خطيب و سخنگوي زنان به محضر رسول خدا(ص) وارد شدند و عرض نمودند يا رسول الله… خداوند شما را براي هدايت مردان و زنان مبعوث نمود و ما نيز از ايمان آوردگان خداي عالميان هستيم. اما با همه فضيلت ها و ثواب جهاد و جانبازي در راه خدا اين امر ب مردان واجب شده است كه اگر در راه عقيده و ايمان به خدا كشته شوند، شهيد و اگر فاتح و فتح نماينده ثواب غنيمت بردن دارند.
اما ما زنان كه همسران مان در ميدان هاي جنگ بسر مي برند و به امر خانواده و فرزندان مي پردازيم آيا در جهاد همسران خد شريك هستيم؟
پيامبر(ص) فرمودند: چه سوال نيكويي! از جانب من بر زنان ابلاغ كن، كه قيام به وظايف خانه داري و پرورش فرزندان و شوهرداري براي زنان، جهاد در راه خد است.
“جهاد المريه حسن التبعل”
و همچنين به روايتي ديگر از امام محمد باقر (ع) نقل شده است:
كه خداوند بر مردان جهادي را واجب كرد و بر زنان جهادي را.
اما جهاد مرد اين است كه مال و خونش را ايثار نمايد تا در راه خدا قبول شود، و جهاد زن نيكو شوهرداري اوست.
پس جز در موارد بسيار محدود و ضروري و حساس براي شركت در امور سنگين مانند مبارزه و مقابله با دشمن، وظيفه اصلي زن در اسلام مشخص و تعيين شده است. در نمايان نمودن نقش زنان در جهاد و همراهي با مجاهدين، مي توان نقش بسيار مهم حضرت فاطمه زهرا(س) را در صحنه هاي مختلف جهاد ملاحظه نمود. كه با همدلي و دلجويي از همسر گرامي خود حضرت علي(ع) و تشويق و تشجيع ايشان در امر مبارزه با معاودين و كفار و مهيا نمودن ايشان براي جنگيدن و يا شستن لباس و شمشير خون آلود حضرت سهم بسيار مهمي داشته اند.
و يا حضرت زينب كبري (س) رسالت دار بزرگ و پيام رسان قيام عاشورا به گوش جهانيان، با صبر و استقامت و بردباري بناي ظلم و ستم و بيداد جباران را ويران نمود.
در الگو برداري و نمايش حضور زنان مسلمان در صحنه هاي پيكار در صدر اسلام ذكر نمونه هايي از زنان بزرگ مي تواند ما را در حصول به مقصد و نيت ياري نمايد.
از جمله:
در سيره ابن هشام آمده است هر گاه كه پيامبر براي مبارزه با دشمن خارج مي شد بعضي از زنان خود را همراه داشتند. مثلا در غزوه خندق كه خانواده و همسران خود را در قلعه حسان بن ثابت كه يكي از د‍ژهاي محكم در مدينه بود قرار دادند، يكي از مردان يهودي به عنوان جاسوس اطراف قلعه گذر مي نمود و حوالي را موردنظر داشت. صفيه دختر عبدالمطلب به حسان گفت، خوف آن دارم كه اين مرد يهودي از حضور ما آگاه شود و ساير مردان يهودي را با خبر و سرانجام به ما حمله ور شوند پس برو و او را بكش.
حسان گفت كه من چنين كاري نمي كنم و صفيه خد برخاست و مرد يهودي را كشت. همچنين اين زن قهرمان نيز در جنگ احد هم با دشمنان پيكار نمود.
و از ديگر زنان نامدار “ام ورقه” دختر عبدالله بن حارث انصاري بود كه يكي از زنان با فضيلت بود كه پيامبر به ديدن او مي رفت و او را “شهيده” مي ناميد. درجنگ بدر، ام ورقه به خدمت رسول خدا(ص) آمد (و در خاست رخصت جهت مداواي مجروحين در جنگ را نمود) تا شايد توفيق شهادت نصيبش گردد. پيامبر (ص) فرمودند:
خدا شهادت را نصيب تو مي كند. در خانه بمان، تو شهيده اي!
و همچنينام رميثه دختر عمربن هشام بن عبدالمطلب، يكي از بانوان بزرگواري بود كه اسلام اختيار نمود و ضمن بيعت با پيامبر (ص) موقع خيبر در محضر رسول خدا حضور داشت.
و نيز بركه دختر ثعلبه (ام ايمن) از اولين زنان بود كه هجرت نمود و در جنگ هاي حنين احد – شركت داشت و سربازان تشنه را سيراب مي كرد.
و يا “ام حبيب” از زنان مجاهده زمان پيامبر بود كه مصاحبت آن حضرت را درك نمود و در واقعه “يرموك” شركت داشت.
“و ليلي غفاويه” بانويي كه در جنگ هاي پيامبر همراه او بود و هنگامي كه علي (ع) براي سركوبي فتنه اصحاب جمل عازم بصره شد با او همراه بود.
نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي
… قرنها بود كه ايران مورد تاخت و تاز بيگانگان و هجوم افكار وارداتي واقع شده بود و منابع عظيم از جمله فرهنگ غني اسلام توسط تاراج گران غرب و شرق مورد چپاول قرارگرفته و فرهنگ بيگانه بي هويت غرب بر سراسر ايران چهره كريه خود را نمايان كرده بود؛ فرهنگ مبتذلي كه نتيجه نفوذ گسترده ابر قدرتها در ايران در زمان پهلوي (رضا خان ملعون و محمد رضاي مدفون) بود.
از هنگامي كه زمامداري و حكمراني و حكومتداري و تسلط اين دو دين و دنيا فروخته و نفوذ وسيع انگليس در عصر پدر (رضا خان) و حضور بي چون و چرا آمريكاي جهانخوار در زمان پسر (محمدرضا) فرهنگ اسلام را مورد تاراج و چپاول قرار داد و فرهنگ به رخوت نشسته غربي جاي پاي خود را جهت ناتوان كردن جامعه در ايران مستحكم نمود بديهي بود كه در اين تاراج گسترده و نفوذ وسيع بيش از همه زنان جامعه مورد بلا و غضب آن فرهنگ بي هويت واقع شوند، زيرا به خوبي مي دانستند كه خواهند توانست از طريق نفوذ و هجوم بر افكار زنان، اجتماع را به ابتذال بكشند و قوه محركه جامعه را سست و ناتوان و بي اثر و بي احساس مسئوليت و تعهد و وجدان اجتماعي گردانند.
به عبارتي، تمام طرح و برنامه هاي استكبار جهاني و سياست هاي او به منظور تحريف هويت واقعي زن بود و در جهت نيل به اين اهداف، با وجود مهره هايي چون محمد رضاي ملعون و با اعلام آزادي اجتماعي زنان و باز نمودن دروازه هاي تمن بزرگ و پيشرفت تصنعي در جهت غارت ارزش هاي اسلامي و فرهنگ ملي و لگدمال نمودن شخصيت زن و بيراهه كشاندن او، نقشه هاي شوم ابر قدرتان عملي مي شد و در پي اين اهداف شوم و پليد و بي هويت نمودن افراد جامعه بالاخص زنان، فرهنگ برهنگي بيش از پيش چهره كريه خود را در جامعه نمايان ساخت و با اشاعه اين فرهنگ و ترويج مسائل ض اخلاقي و ديني جامعه از اهداف اصلي خود باز ماند و گذشت آنچه بر سر مردم آمد… به راستي، چه سياست شوم و پليدي، باعث شد، زني ك مي بايست ازنظر حقوق اجتماعي همچون مرد بوده و ازنظر سازندگي، پيشگام و جوهره و نبض اجتماع را در دست داشته باشد و در برابر هجوم و تاراج فرهنگي و ملي كشور قد علم كنند، اين گونه مورد بازيچه استعمار قرار گرفت.
افسوس كه دنياي زشت استكبار آنچنان زنان را در سراشيبي سقوط اخلاقي و شهواني قرارداد و كرامات انساني او را بي محتوا جلوه داد كه برخي زنان را نيز اين واقعيت تلخ باور آمد كه تنها جهت نيل به اهداف شوم خلق شده اند.
حقا كه دردها و فريادها از غارت ارزش هاي والاي زن در عصر استعمارگران بس بزرگ و دردناك است – غمهايي از واقعيت تلخ رخدادي بر قشر عظيم زن و … كه با شعارهاي فريبنده، زن را در لجنزار سياسي (در جهت اهداف شوم) قرار دادند و از او تنها به عنوان يك وسيله تعيش و ابزار تبليغاتي ضد اخلاقي بهره جستند.
حضور گسترده زنان در انقلاب
… در زمان حكومت جابر وقت و ظلمت شب كه سلاطين جور بر همه جا حكمفرما بودند، زمانه اي كه نفس ها در سينه ها حبس و پرده سياه وحشت بر همه جا افكنده شده بود. روزهايي كه بر اثر بيداد ستمگران چون شب ظلماني بود، شيرزنان مسلمان همراه با دلاور مردان با تكبير دشمن انداز الله اكبر فضاي اختناق را شكستند و خواب خوش را از ديدگان كاخ نشينان ربودند و زنجير اسارت را گسستند و درد و كين و آه و فغان خود را تبديل به فرياد و بر سر ديوسيرتان بر آوردند. زناني كه چون گداخته هاي آتش و چون طوفان خشمگين سينه سخت و بي روح جور زمان را مي شكافتند و جان خود را فداي راه اسلام و انقلاب اسلامي نمودند و از خون سرخ آنها لاله هاي آزادي جوانه زد.
زنان قهرماني كه با فرزندان در آغوش گرفته خود وارد ميدان كارزار نبرد عيه سلاطين ستم گرديدند و به شهادت رسيدند. آزاد قهرماناني كه پيرو مكتب زهرا(س) و زينب كبري (س) بودند و با طريق حق راه پيروزي پيمودند و تاريخ انقلاب را ورق زدند.
زنان مسلماني كه با اتكاء به قوه لايزال و با چنگ زدن به ريسمان الهي بر همه معيارهاي دروغين يورش بردند و فرهنگ غربي را زير پا له كردند و ارزش هاي راستين را جايگزين نمودند و دراين نبرد هجرت عظيمي را آغاز كردند و ديوارهاي بلند استعمار را در هم شكستند و بسوي ديار آزادي و آزادگي گام نهادند.
زناني كه با ايمان و باور مكتبي در برابر دژخيمان زمان قد علم نموده و در جايگاه بلند رفيع عزت قرار گرفتند و در سنگر عفت و تقوي در استمرار نهضت انقلاب اسلامي كوشيدند و با ظم و بي عدالتي به نبرد برخاستند.
زنان مسلمان و رسالت داران مكتب زهرا(س)
…. پس در ابراز حقانيت زن و حماسه هاي سترگ او در دوران انقلاب و جنگ تحميلي، بايد شكوه منزلت – عزت و قاطعيت او را در پهناي تاريخ باور نمود. كه او انتخاب اصلح انقلاب و ماخذ انديشه هاي انقلابي و وارث چهره انسانيت و جريان سيال و حقيقي اسلامي و بسط عميق انديشه هاي الهي است.
او رسالتي به عاريه گرفته از مكتب زهرا(س)، اسوه زنان عالم است. حضرت زهرائي (س) كه كوثر پيامبر و همراز علي (ع) است.
ام الحسنين كه پرورنده زينب كبري(س)، بانوي بزرگ قيام عاشورا است. اسوه عصمتي كه عصاره ايمان و اراده حق و نبوغ انديشه الهي است و عصياني بر عليه افكار به باطل نشسته عصر تحجر و متروك جاهليت است.
حضرت بتولي(س) كه درياي بيكران شور پدر و اقيانوس محبتي از براي همسر بود. ام ابيهايي كه التيام بخش دل مجروح و غمديده پيامبر و مرهم دل زخمي و ريش “ولي” بود. او حقيقتي بزرگ بر اعماق شب ديجور زمان بود.
فاطمه اي (س) كه درك همه ارزشها و معدن عشق و فضيلت حق بود؛ و وجودش همه تعصب هاي خشك جاهليت، افكار و آوارگي انديشه را به اسارت حق نيت خود برد.
او انتخاب اراده حق، منشا شعور و معرفت الهي، تجلي گاه عشق خدايي و مظهر كمال بود. فاطمه اي (س) كه روح حقيقت گر زمان بود و توسط او سطر بزرگ عشق در كتاب اشتياق پدر رقم مي خورد و همه انديشه ها و باورها و حقايق در او شفافيت رنگ مي گرفت.
زنان مسلمان ما برگرفته از مكتب رسالت و اصالت زهرا(س) چون اوف هيچگاه در نقطه اي از زمان خاموش و ساكت نايستادند كه حركت و تكامل شان در پويش و شناخت و ادراك زمان در حضورشان بود.
آنها خود را محدود به نام و جنس نكردند و ضعيف نشمردند و با حضور اسلامي شان نشان دادند كه دختران زهرا(س) هستند.
شير زنان مسلمان، هيچگاه خود را در حصار ديوارهاي سخت و سرد خانه محصور ننمودند و هنگام رسالت، حضوري به زيبائي امواج داشتند.
زماني كه خود را باور كردند و تمامي تصورات گنگ و نامفهوم را در هم ريختند و با كمالات خود چگونه بودن، رشد و زيستن را آموختند و به آرمانها وسعت بخشيدند و به آسمانهاي نيلي انسانيت رنگ واقعيت و حقيقت را دادند و پيكره اجتماع را با ستونهاي عشق – محبت و ايمان خود مستحكم كردند و حقيقت زيبائي دل و توانايي قوه ادراك خود را به نمايش گذاردند.
زن مسلمان و رسالت انقلابي:
زن مسلمان، اين حقيقت متقيدف اين جلوه كمال – اين جاذبه، شرافت اين خواستن به ثواب، چون سدي محكم در برابر تهاچم و طوفان سهمگين فكرهاي ملحد و سياست بازان غرب و شرق بود. او درياي پرتلاطم جوش و خروش و شعور و معرفت بود كه هيچگاه با طوفهانهاي بنيان كن (گروه ها و باندها) پيوندي نداشت. همچون صخره هايي در كنار ساحل تماشاگه موج نبود كه خود امواج پرتلاطم درياي انقلاب بودند.
او پرچم پرافتخار و رايت فتح زيبائي هاي باطن بود؛ وجودش با معياري از عشق و طريقش با حقيقت همگام و اقتداري چون تاريخ داشت. شكل گرفته در كوران انقلاب و بحرانهاي سخت و لحظه هاي ابري طوفان و آشناي جاده، ناهمواريها بود.
او در بطن انقلاب و براي انقلاب و جلوه حقيقي مبارزه، و تصوير زيباي ارزش هاي اسلامي و گلواژه، تكبير و نسيم دل انگيز پاكي بود. او هنر بزرگ انقلاب و قامت سبز حماسه و قوام گرفته از علم و ايمان مكتبي بود. او بيرق سبز رسالت، قامت ايستاي اصالت بود كه دل وحشي و طوفان زده بيگانگان را در هم مي ريخت.
او مقاومي بود كه در سرزمين خشكيده از ايمان (دوران منفور پهلوي) به دور از چشم نا اهلان مانوس با حق شد و در هويت انقلاب لبريز از عشق خدايي گشت و عقيده و ايمان – عفت – پاكامني – شجاعت – شهامت – ايثار و فداكاري آموخت.
او در انقلاب تولد ودر جگ رشد و در دفاع به عزت و منزلت واقعي اش رسيد. يكي بسيجي عاشق چون هم مسلمان پاك باخته حق، كه در مدرسه ي بزرگ عشق، درس مقاومت و ايثار آموخت و هم سوي با مردان مومن و شجاعف شهامت خود را به نمايش گذارد.
راستي كه او نسيم دلپذير و شبنم سحري در سپيده انقلاب بود.
او تنها يك زن نبود، فداكاري از براي حفظ ارزش هاي اسلامي، برانگيزنده شور همسر در هدايتش براي جهاد مقدس، مشوق فرزند در عزم جهت نبرد به سوي جبهه هاي حق عليه باطل، و صبور و شكيبا درمقابله با خدنگ هاي دشمنان، و او يك رزمنده مسلمان، يك جانباز انقلاب، يك مقلد و در مقامي والاتر رهرو راه فاطمه زهرا(س) و زينب كبري(س) بود.
نقش زنان در مبارزه با افكار الحادي (منافقين و استكبار)
…. آنگاه كه بيگانگان از مكتب اسلام و منافقين كوردل، غرق در مفاهيم بي اعتبار و گنگ و نامفهوم و ناموزون خود بودند. هنگامي كه دستان سرد و بي روح آنها و چشمان از فروغ تهي شده شان به دنبال سوسويي از نور بود و زماني كه تصوير بي روح آنها در ذهن ها به زشتي مي نشست و در مواقعي كه كلام آنها ناپخته و وجود متعفن شان چون لاشه اي مجهول و بي هويت بود آنهائي كه همه لحظات عمرشان آيه هاي پوسيدگي و ويراني بودند و زندگي مرداب گونه اشان نشاني از ابتذال و بي هويتي اشان بود و چون موريانه هاي مخرب، زندگي نفوذي داشتند و به نام خلق، قلب خلق را سوراخ و مجروح نمودند و تفكرات ناموزن شان واژه هاي انسانيت را واژگون نمود. آنهائي كه چون گياهان هرز در كنار مردابها بودند و از نام و نشانها جهت حصول به اهداف شوم خود بهره مي جستند و مي خواستند زنان را سپر افكار موهوم و مطرود خود قرار دهند، باز زنان مسلمان و قهرمان و شجاع انقلابي بودند كه پرده از چهره كريه آنها بر مي داشتند و سياست و دسيسه هاي آنها را نقش بر آب مي نمودند.
جنگ تحميلي و ضرورت دفاع مقدس
… پس از اضمحلال حكومت منحوس پهلوي و استقرار نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، امريكاي جهان خوار، اين استكبار قرن كه پايگاه عظيم سياسي اقتصادي و نظامي خود را از دست داده بود و منافعش سخت در مخاطره افتاده بود در صدد آن بود تا دوباره ردپائي براي خود در ايران اسلامي بيابد.
به همين دليل، جنگ عليه ايران را با تحريك رژيم بعث عراق كه اشتهاي اشباع نشدني در كشورگشايي داشت برانگيخت.
با اين نيت شوم امريكاي مستكبر و از آنجائي كه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران تنها 19 ماه از حاكميتش مي گذشت و تحولات و دگرگونيهاي عظيم رخدادي ناشي از حدوث انقلاب و تغييرات حاصله در سيستم اجتماعي – نظامي كشور و ساير عوامل دروني موجب شده بود تا نظام اسلامي قوام، ثبات، قوت و قدرت سياسي نظامي خود را به درستي بدست نياورد و اين ضربه پذيري از يك سوي و اشتهاي غيرقابل توصيف ر‍ژيم عراق از سوي ديگر و همچنين خيانت رئيس جمهور وقت (بني صدر)، موجب شد تا شهرها و مرزهاي ايران به طور گسترده مورد تهاجم و تجاوز دشمن قرار گيرد و تنها مقاومت پراكنده مردم در برخي از شهرها باعث به تاخير افتادن پيشرفت دشمن در مناطق مرزي گرديد.
در اين جنگ نابرابر كه استكبار جهاني با استفاده از آخرين تجهيزات نظامي و تكنولو‍ژي خود نسبت به مجهز بود رژيم عراق اقدام مي نمود و با محاصره نظامي اقتصادي ايران اسلامي فشارهاي خود را بر ايران وارد مي نمود در اين نبرد نامتعادل هزاران مركز آموزشي – اقتصادي – فرهنگي ايران تخريب و مورد اصابت گلوله هاي زهرآگين رژيم بعث قرار گرفت و هزاران نفر از جوانان، پيران، زنان و مردان و كودكان اين كشور به شهادت رسيدند. در حقيقت ايران اسلامي در نفاق و كينه دشمنان سوخت. اما هميت و غيرت انقلابي و اسلامي و خيانت آشكار رئيس جمهور وقت باعث تحريك روحيه اسلامي جوانان گرديد. با عزل آن خائن و بدست آوردن قدرت لازم توسط نيروهاي حزب الهي و فرمان امام خميني (قدس سره الشريف) مبني بر تشكيل ارتش 20 ميليوني و فراگيري آموزشهاي لازم نظامي و اعزام به سوي جبهه ها و دفاع از مرزهاي ايران، موجب شد تا دشمن روز به روز به عقب نشيني خود ادامه دهد و طعم خوش تصرف سرزمينهاي ايران در كام او زهر گردد.
در حقيقت شهرهاي ايران يكي پس از ديگري به لطف خداوند به دست نيروهاي بسيجي آزاد شد و فتح خرمشهر يكي از فتوحات بزرگ فرزندان اسلام بود كه پس از آن نقطه عطفي در تاريخ جنگ تحميلي جهت شكست صدام و عقب نشيني او شد و در واقع قدرت لايزال خداوندي موجب شد تا ارتش بعث عراق روز به روز به شكست فاحشي تن دهد تا سرانجام در 27 مرداد 1367، جنگ نظامي عراق تبديل به مذاكره سياسي گردد و به قرارداد 1975 الجزاير كه صدام با پاره كردن آن موجب تجاوز شده بود – دوباره تن به پذيرش آن دهد.
زنان مسلمان و حماسه 8 سال دفاع مقدس
… زنان مسلمان ايران اسلامي كه حضوري به عظمت و وسعت تاريخ داشتند وحماسه هاي سترگ و ايثارگري هاي فراموش نشدني در طول پيروزي انقلاب و حاكميت ارزش هاي اسلامي به يادگار گذاشته بودند و در جهت حفظ دست آوردهاي انقلابي و آرمانهاي والاي اسلامي و پيشبرد اهداف الهي به فيض عظيم شهادت نائل آمده بودند و همچون گوهري زرين بر تارك ايران اسلامي مي درخشيدند، با آغاز جنگ تحميلي فصل ديگري از زيستن و حضور را به نمايش گذاردند و همگام با دلاور مردان مسلمان جبهه توحيد وارد صحنه هاي پيكار جهاد و دفاع شدند. چون كوه استوار در برابر مصائب، شدائد و پيامدهاي جنگ مقاومت نمودند و علي رغم دشواريهاي فراوان و توطئه هاي بسيار استكبار كه هر از چند گاهي جهت خارج نمودن زنان از ميدان سياسي اجتماعي ايجاد مي نمود از عزت، شرف، و منزلت خود دفاع نمودند.
زنان مسلمان با حماسه آفريني هاي خود، زبان گوياي انقلاب بودند و با حضوري مستمر در جبهه هاي دفاع مقدس طبل رسوايي باطل را به صدا در آوردند.
زنان مسلمان و قهرماني كه فرزندان زينب كبري(س) بودند مقاومت و صبر را از مكتب اين شيرزن دشت كربلا آموخته بودند، خواهراني كه در 8 سال دفاع مقدس داغها بر دل داشتند، غم شهادت پدر، سوگ برادر، حزن همسر و ماتم فرزند….
زنان مسلماني كه انصافا اگر حضوري وسيع و گسترده نداشتند، چهره حقيقي انقلاب و حماسه هاي دفاع به حقيقت و واقعيت نمي نشست.
زنان آزاده اي که با آزادگي زيستن و درس حريت و جوانمردي را آموختند.
زنان مسلماني که همگي نمونه اي از زنان مسلمان صدر اسلام بودند، و حافظ و پاسدار خون شيهديان، جملگي سپيده، نسل طلوع کرده از دل ظلمت شب بودند، نسلي که در دل خون و شرف رشد نمودند.
زنان قهرماني که حنجره هاي آنها از تحليل و تکبير چون گلوله هاي آتشين بود، از تکبير در مقاومت کشتار 17 شهريور، تا ورود امام و پيروزي شکوهمند انقلاب، دفاع از شهرها و از آباد نمودن روستاها گرفته تا حضور در جبهه و پشت جبهه و اسارت و تا پوشاندن کفن بر تن فرزندان.
آري زنان مسلمان در هنگام جنگ، با شرکت در دفاع و حفاظت از شهرها با ساختن سنگرهاي دفاعي و حضور در مساجد شهرها و فراگيري آموزشهاي نظامي و شرکت در مراکز پشتيباني و تدارکات و خدمات رساني به نيروهاي رزمي، و شستن لباسهاي خونين جان برکفان اسلام، شرکت در مراسم نيايش و دعا براي رزمندگانف شرکت در فعاليت هاي بهداشتي درماني و مداواي مجروحان و مصدومين، تشويق و ترغيب فرزندان همسران – ÷دران و برادران خود جهت شرکت در ميادين جنگ و حضور مستقيم خود در برخي از جبهه هاي شهري (خرمشهر) و دفاع قهرمانانه در برابر دشمن، و مقاومت در برابر فشارهاي روحي وارده از سوي بعثيان در هنگام اسارت و نهايتا شکيبايي و بردباري در شهادت پدر – برادر – فرزند و همسر و يا همه اعضاي خانواده و حماسه هاي سترگي از حضور و مقاومت در جنگ 8 ساله دفاع قهرمانانه شان را به منصه ظهور گذارده و رسالت و اصالت زينبي خود را به جهانيان مي نماياندند.
در حقيقت زنان مسلمان در طول 8 سال دفاع از ارزشها و دست آوردهاي انقلابي درس احراز و آزادگي آموختند و با حضور وسيع و اسلامي خود ابعاد مختلف و با حفظ روحيه اسلامي، جبهه هاي نبرد را زنده نگه داشتند و در پرتو مقاومت و ايثارگريهاي آنها و صبر و شکيبايي در برابر دشواريها و شهادتها، موجب پيروزي جنگ حق برعليه باطل شدند و خود قهرمان دفاع مقدس گرديدند.
زنان مسلمان، مظاهر عشقي که همه وجودشان لبريز از فداکاري بود رهروان واقعي قافله صبر و ايثار و استقامت که دل دريايي شان پهنه وسيع درد و غم و حزن و اندوه جوانان و عزيزان و آرزويشان راه شان، عزت و آزادگي بود. رسالت داراني که حضور تندتر از موج و سريع تر از زمان شان اعلام استقلال فرهنگي سياسي، تعقل و آزادگي و حريت، بيداري وجدان و تبلور عيني انسانيت بود.
مقلداني کهبه فرمان رهبر و مقتدايشان بسيج و به نداي هل من ناصر ينصرني حسيني زمان لبيک زينب گونه دادند. زناني که وجودشان آميخته اي از علم – هنر و تخصصي بود که همه آنها را در راه اسلام و انقلاب و در دفاع از ارزش هاي اسلامي بکار گرفتند. حماسه آفريناني که رسالتشان زمزمه خون شهيدان بود.
زناني که نوعروسان حجله عشق و شهادت بودند که حناي خونين بستند و با ايمان و آزادگي خود را مهر و عقد نمودند.
زناني که انصافا و حقا پاسدار بودند، از امانت داري حريم خانواده در غياب همسر رزمنده خود گرفته تا پرورش فرزندان لايق و شايسته از افتخار همسر جانباز قطع نخاعي بودن تا خود جانباز راه دين اسلام و عزت و شرف شدن از شريک و همراز و همسر اسير بودن و پيام او را به گوش جهانيان رساندن تا در بند اسارت دشمنان قرار گرفتن …
از تسليم نشدن در برابر اراده، باطل دشمنان که به اسارت او رفته بودند تا رسالت زينبي خود را در برابر کاخ يزيديان انجام دادن.
از ايثار خون رگهاي خود و جاري نمودن آن در رگهاي رزمندگان تا تقديم جان خود و به لقاءا… پيوستن.
از الگوي برتر بودن زن مسلمان دوران تا سمبل اسوهف يک زنف يک خواهر و يک همسر و مادر شهيد بودن و چندين شهيد تقديم انقلاب کردن….آري به راستي که زنان مسلمان ما همگي از سلاله خون بودند که پنچه هاي زمان در اراده آنها اسير بودند.
زناني که دامانشان سرزمين رويش لاله هايي بود که در کربلاي ايران و در ياري حسين زمان روئيدند.
“درود بر روان پاک همه شهداي انقلاب و جنگ تحميلي بالاخص شهداي زن که سرفرازان” تاريخ شدند.
و اينک (پيام):
در مقابله با تهاجم وسيع دشمن در تاراج دست آوردهاي انقلاب، و براي حفظ ارزش هاي بدست آمده از خون هزاران شهيد و جانباز، بايد روحي دوباره بر کالبدهاي خشک و ترک خورده دميده بايد بر افکار هرزه بر اغتشاش زمانه و تفکرهاي منجمد شده يورش برد.
بايد حضوري وسيع به گسترده تاريخ داشت تا بدسگالان و کج انديشان و نااهلان بدانند که زن مسلمان در همه زمان همه مکان فرياد حق خواهي خود را سر خواهد داد.
بايد با سکون سخت و رکود و خمودگي به نبر برخاست و صداي آشنا همدلان را شنيد بايد تنهاي عريان شده از ارزشها را پوشش و مستور نمود و ذهن هاي خالي از حقيقت را لبريز از ايمان کرد و پيکرهاي فرسوده را ترميم نمود.
که رسالت زن در احياي ارزشها و حفظ ارمان هاست.
بايد دوباره در باغ بزرگ به حفاظت ارزشها پرداخت تا مترسک ها خودي ننمايانند. بايد دوباره در تکرار ايامي شيرين و مهيج پرده اندوه را برکشيد و بر جانهاي متارکه شده از عشق، ايمان دوباره داد.
بايد با اشارتي همه را دربر گرفت، بايد فرياد برآورد که تا زن مسلمان است و تا رسالت انقلابي او هست، انقلاب هست وحيات و زندگي هست. و شجاعت – شهامت – شرافت – آزادگي – اصالت و رسالت خواهد بود.
بايد خون ديگري در رگهاي انقلاب جاري نمود که ما از انقلاب و با انقلابيم و هيچگاه نخواهيم گذاشت انقلاب به عزت بنشيند، که سوز غربت بر جان و روح ما خواهد بود.
بايد طلوع عميشگي انقلاب را جشن بگيريم، تا نگاه هاي دزدانه غرب بر اين افق زرين ننشيند.
بايد چون گذشتهف بل بيشتر و بيشتر، چون ماسه سازيهاي زمان 8 سال دفاع مقدس، چون ميدان داران خط دفاع از آرمانها به عقد مجدد اتحاد و ايمان و همدلي رويم و ناباوريها را دفع کنيم تا خرمن انقلاب زرين تر و پربارتر گردد.
اينک خواهر مسلمان، اي رهرو خط زينب (س)!
در يادآوري سال هاي دفاع قهرمانانه تو از ارزشها، بايد با آشفتگي ها، با شب ديجور با تشنگي زمان – با تبعيد روح – با غربت دلف به مبارزه برخيزيم، خزه ها را از مسير برکنيم و گل باور و اعتماد را رشد دهيم.
اي قامت سبز ايمان در صحنه هاي پيکار! اي اسوه مقاومت پايداري در 8 سال دفاع مقدسف و اي مظهر رسالت و اصالت و اي همه لحظه هاي رشد، بايد دوباره بسيجي شدف انتظار را به سبزي برد زمان را به انبوه محبت سپرد، خارها را برکندف ترديدها را دفن نمود، سرماي وحشت و دلهره را با گرمي اميد و اعتماد زدود ارزشها را نفس ديگري بخشيد.
بايد باور نمود که زن مسلمان همه حضور انقلاب و همه نبض و حيات اجتماع است و زمان در اختيار اوست.
بايد ريشه هاي تنومند انقلاب را در دل زمان تکثير نمود.
و اينک که به لطف خداوند سبحان، کجرويها – انحراف – انديشه هاي باطل و هرزه و افکار معارض با انقلاب نتوانستند خللي بر اراده امت و از جمله بر عزم جزم تو (زن مسلمان) در جهتعدول از ارزشها وارد نمايند، بايد براي تداوم و استمرار اين حرکت انقلابي و اسلاميف ضمن پيروي از خط ولايت فقيه و آنچه که اسلام به عنوان مسلمان به ما آموخته خط راستين اسلام را سرلوحه و الگو قرار دهيم و از الگوسازيهاي شياطين بپرهيزم که صلاح ما در آن است.
همچنين بايد به عنوان مسلمان انقلابي، نوش و نيش هاي دشمنان را شناخته و بيراهه هاي مجهول اعداء را درک کنيم. از معيارهاي اسلامي پيروي و کمر همت بر بازسازي و آباد نمودن ويرانه هاي برجاي مانده ببينديم.
بايد با سلاح ايمان به نبرد اهريمنان رفته و سنگرهاي تدافعي آنها را که براي به يغما بردن ارزشها و آرا و افکار انقلابي ما ايجاد شده اند در هم ريخته و ويران نمائيم.
بايد پيکر منفور و شکست خورده دشمنان را بر قله هاي پيروزي انقلابمان قرار دهيم تا تجربه اي براي جهانيان باشد که جاي خناسان در اسفل السافلين است.
بايد با توانائي و قدرت فکري و جسمي در جهت هر چه مستحکم نمودن پايه هاي انقلاب بکوشيم که غفلت شايسته نيست پس بايد نگاهي مشرفانه و اصولي به جامعه اسلامي مان داشته باشيم که زن مسلمان شايسته انقلاب است و انقلاب شايسته او انشاءا… خداوند همه ما را توفيق عنايت فرمايد تا ضمن اطاعت فرمان او، در صراط حق گام برداشته و خدمتگزاراني صديق براي اسلام و انقلاب و پاسداران واقعي از خون شهيدان و آرمان هاي والايشان باشيم.
انشاءا…
والسلام علي من التبع الهدي

مطلب پیشنهادی

جنگل برای کیست؟

جنگل برای کیست تحقیق و داستانی درباره جنگل و اهمیت حیاتی آن برای ما و …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *