وطن یعنی اذان عشق گفتن
وطن یعنی غبار از عشق رفتن
وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت
وطن یعنی گذشته، حال، فردا
تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا ، یعنی ایـران

ای ایران، ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی تو جاودان
ای دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
سنگ کوهت دُر و گوهر است
خاک دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم
برگو بی مهر تو چون کنم
تا گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست، اندیشه ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
ایران، ای خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیکرم
جز مهرت در دل نپرورم
از آب و خاک و مهر تو سرشته شد گلم
مهرت گر برون رود تهی شود دلم
مهر تو چون، شد پیشه ام
دور از تو نیست، اندیشه ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
شاعر : حسین گل گلاب
نام جاوید وطن ***** صبح امید وطن
جلوه کن در آسمان ***** همچو مهر جاودان
وطن ای هستی من ***** شور و سرمستی من
جلوه کن در آسمان ***** همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم ***** که هم آواز تو منم
همه جان و تنم ***** وطنم وطنم وطنم
بشنو سوز سخنم ***** که نواگر این چمنم
همه جان و تنم ***** وطنم وطنم وطنم وطنم
همه با یک نام و نشان ***** به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ایران جوان
ز صلابت ایران کهن
ز صلابت ایران جوان
ما برای آنکه ایران خانهی خوبان شود
رنج دوران برده ایم
ما برای آنکه ایران گوهر تابان شود
خون دلها خوردهایم
ما برای بوییدن بوی گل نسترن
چه سفرها کردهایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر
چه خطرها کردهایم
ما برای بوسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها کردهایم
ما برای بوسیدن خاک سر قلهها
چه خطرها کردهایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
رنج دوران بردهایم
ما برای جاودان ماندن این عشق پاک
رنج دوران بردهایم.
وطن یعنی اذان عشق گفتن
وطن یعنی غبار از عشق رفتن
وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت
وطن یعنی گذشته، حال، فردا
تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا ، یعنی ایـران
بهمن خونین
آمده موسم فتح ايمان
شعله زد از افق نور قرآن
در دل بهمن سرد تاريخ
لاله سر زد، ز خون شهيدان
لالهها قامت سرخ عشقند
سرنوشت تو با خون نوشتند
(پيكر پاكت ای جان به كف را
از ازل با شهادت سرشتند)
بهمن خونين جاويدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونين جاويدان
تا ابد زنده ياد شهيدان
مقدمت را اماما شهيدان
با نثار تن خود گشودند
خونشان فرش راه تو بادا
عاشق راه پاک تو بودند
آمدی با پيامت خمينی
از رهايی و از حق سرودی
(آنكه بر ظلم شب حمله ور شد
اي خمينی تو بودی، تو بودی)
بهمن خونين جاويدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونين جاويدان
تا ابد زنده ياد شهيدان
(در دل تار شب اي شهيدان
دست قهار خلق خدائيد
از تبار حسين شهيديد
از ديار عروج و خدائيد)
(در زمستان بهاران آمد
آدم از قعر دوران آمد
بوی نسل شقايق پيچيد
بوي عطر شهيدان آمد)
(بهمن خونين جاويدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونين جاويدان
تا ابد زنده ياد شهيدان)