تحقیق مختصری درباره دوران زندگی ، بیوگرافی و زندگی نامه عطار
عطار از شعرا و نویسندگان قرن ششم هجری قمری است.
فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری مشهور به شیخ عطّار نیشابوری (زادهٔ ۵۴۰ در نیشابور – درگذشتهٔ ۶۱۸ هجری قمری در شادیاخ نیشابور) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زاده شد و در ۶۱۸ هجری به هنگام حملهی مغول به قتل رسید
زادگاه عطار نیشابوری
عطار در روستای “کدکن” که یکی از دهات نیشابور بود به دنیا آمد و از دوران کودکی او جزئیات خاصی در دست نیست.
دوران زندگی عطار
او داروسازی و داروشناسی را از پدرش آموخت و در عرفان مرید شیخ یا سلسلهٔ خاصی از مشایخ تصوف نبود و به کار عطّاری و درمان بیماران میپرداخت. وی علاقهای به مدرسه و خانقاه نشان نمیداد و دوست داشت راه عرفان را از داروخانه پیدا کند علاوه بر این شغل عطاری خود عامل بینیازی و بیرغبتی عطار به مدحگویی برای پادشاهان شد. زندگی او به تنظیم اشعار بسیار گذشت از جمله چهار منظومه از وی علاوه بر دیوان اشعار و مجموعه رباعیاتش، مختارنامه. آوازهی شعر او در روزگار حیاتش از نیشابور و خراسان گذشته و به نواحی غربی ایران رسیده بوده است. اسنادی نیز در دست است که نشان میدهد حلقهی درسهای عرفانی عطار در نیشابور بسیار گرم و پرشور بوده است و بسیاری از بزرگان عصر در آنها حاضر میشدهاند در دوران معاصر، شیعیان با استناد بهبرخی شعرهایش بر این باورند که وی دوستدار اهل بیت بودهاست.
پدر عطار به شغل عطاری (دارو فروشی) مشغول بوده و “فریدالدین” هم پس از مرگ پدرش به همین شغل روی آورد.
عطار علاوه بر دارو فروشی به کار طبابت هم مشغول بود و خود در این مورد می گوید:
به داروخانه پانصد شخص بودند —– که در هر روز نبضم می نمودند
انقلاب روحی عطار
آنچه مسلم است عطار در اواسط عمر خود دچار تحولی روحی شد و به عرفان روی آورده است.
در مورد چگونگی این انقلاب روحی داستانهایی وجود دارد که درستی آنها از نظر تاریخی معلوم نیست ولی معروف ترین آنها این است که روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد .
درویش به او گفت : ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟
عطار گفت : همانگونه که تو از دنیا می روی . درویش گفت :تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت : بله ، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا رفت.
عطار چون این را دید شدیدا” منقلب گشت و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد.
او بعد از مشاهده حال درویش دست از کسب و کار کشید و به خدمت عارف رکن الدین رفت که در آن زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود.
عطار سپس قسمتی از عمر خود را به رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماورالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد.
عرفان عطار نیشابوری
متأسّفانه برخی از مورخین و پژوهشگران گفته اند که عطار مرید شیخ و مرشد خاصّی نبوده است که این نشان از عدم آگاهی آن ها نسبت به اصول اوّلیه ی عرفان و تصوف است. چگونه ممکن است که سالکی بدون تربیت استاد و مرشد به مرتبه ای همچون مرتبه ی عطار رسیده باشد؟ در این بخش از قول برخی تذکره ها مختصری از شرح عرفانی زندگی عطّار آورده می شود تا بدانیم که بدون تربیت مرشد و استاد عملاً سلوک بی معنا خواهد بود.
در کتاب مجمع الفصاء تألیف رضاقلی خان هدایت آمده است: «شیخ الاصفیا شیخ فریدالدّین محمّد و ابوطالب کنیت آن جناب بود و جناب شیخ مجدالدّین بغدادی که از خلفای شیخ نجم الدّین کبری است وی را تربیت فرمود. جناب شیخ از اکابر این طبقه است و در عُلو حالِ وی کس را مجال سخن نیست کما قال المولوی: هفت شهر عشق را عطّار گشت|ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
شیخ محمود شبستری به تقریبی در گلشن فرماید: مرا از عاشقی خود عار ناید | که در صد قرن چون عطّار ناید
و تا نپنداری که این دو بزرگ نه سخنی بی تحقیق گفته اند. زیرا که شیخ فریدالدین محمّد به ابتدا مانند آبای معظم خود صاحب ثروت و مِکنت و جامع فضائل و حاوی خصائل و در حکمت الهی و طبیعی بی نظیر و همتا و عطّارخانه های نیشابور همگی متعلّق به جناب شیخ بوده و خود در دواخانه ی خاصه همه روزه بیماران را معالجه می فرموده و اغلب را دوا از دواخانه ی خود می داده و استاد شیخ در این علم و عمل شیخ مجدالدّین بغدادی حکیم خاصه ی خوارزم شاه قطب الدین محمّد بوده و بعد از فراغت از معالجات شیخ به نظم مثنویات می پرداخته…
مرگ عطار نیشابوری
در مورد مرگ عطار نیز روایت های مختلفی وجود دارد و بعضی می گویند که او در حمله مغولان به شهر نیشابور به دست یک سرباز مغول کشته شد و زمان مرگ او احتمالاً بین سالهای ۶۲۷ یا ۶۳۲ هجری قمری بوده است.
آرامگاه عطار در نزدیکی شهر نیشابور واقع شده است.
آثار عطار نیشابوری
در طول تاریخ اثار بسیاری به عطار نسبت داده شدهاند و از آن گذشته پیش و پس از وی عدهی زیادی بوده اند که عطار تخلص میکرده اند؛ به گونهای که عدهای آثار او را به تعداد سورههای قرآن یعنی ۱۱۴ کتاب پنداشته اند اما آثار مسلم عطار طبق پژوهشهای محمدرضا شفیعی کدکنی و عبدالحسین زرینکوب بدین گونه است:
اسرارنامه عطار نیشابوری
اسرارنامه یکی از مثنویهای مسلمالسند فریدالدین عطار نیشابوری و احتمالاً از جمله نخستین آثار او بوده است. این اثر مشتمل است بر ۳۳۰۵ بیت در ۲۲ مقاله. سه مقاله نخستن آن به ترتیب دربارهٔ توحید و نعت رسول اکرم و فضائل خلفای راشدین است. از مقاله چهارم به بعد دربارهٔ موضوعات گوناگون تصوف است. مقاله پنجم دربارهٔ اهمیت عشق و برتری آن از خرد با ابیات معروف ذیل آغاز میشود: دلا یک دم رها کن آب و گل را صلای عشق در ده اهل دل را ز نور عشق شمع جان برافروز زبور عشق از جانان درآموز.
الهی نامه عطار نیشابوری
این کتاب که عطار خود در اواخر عمرش در مختارنامه (و شعر زیر) با نام خسرونامه به آن اشاره میکند سرشار از داستانهای دلکش کوتاه و بلند است که همگی در بین یک داستان اصلی فوقالعاده گنجانده شدهاند. این کتاب مانند کتب دیگر با ستایش خداوند و نعت رسول اکرم (ص) و خلفای چهارگانه آغاز میشود و سپس در هشت بیت روح انسان را مورد خطاب قرار میدهد و برای او شش فرزند: نفس، شیطان، عقل، فقر، علم و توحید ذکر میکند.
منطق الطیر عطار نیشابوری
مقامات الطیور که با نام منطق الطیر خوانده میشود شرح سفر مرغان است به درگاه سیمرغ.
مصیبتنامه عطار نیشابوری
در بیان مصیبتها و گرفتاریهای روحانی سالک و مشتمل است بر حکایات جذاب و خواندنی. این اثر پس از منطقالطیر مهمترین منظومهی اوست.
مختارنامه عطار نیشابوری
مجموعه رباعیات دارای پنجاه باب در موضوعات مختلف
تذکرهالاولیا عطار نیشابوری
شرح حال و سرگذشت مربوط به نود وهفت تن از اولیاء و مشایخ تصوف.
دیوان اشعار عطار نیشابوری
مجموعه قصاید و غزلیات عطار که بیشتر آنها عرفانی و دارای مضمونهای بلند صوفیانه است. بنا به باور این دو پژوهشگر و بسیاری از دیگر پژوهشگران کتاب هایِ بیسرنامه، خسرونامه، بلبلنامه، پسرنامه، حیدرینامه، پندنامه، جوهر الذات، حلاج نامه، سیاهنامه، اشترنامه، لسانالغیب، مظهرُ الذات، معراجنامه، مفتاح الفتوح، نزهتنامه، وصلتنامه و هیلاجنامه به غلط به عطار منصوب شدهاند. خسرونامه خود مربوط به شاعری بوده که مدتها بعد عطار میزیسته و به شدت تحت تاثیر ابنعربی بوده است. بنا به باور شفیعی کدکنی بسیاری از این آثار «محصول روزگار انحطاط عرفان» و «یاوهگویی درویشهای بیکار»ی است که طبع نظم داشتهاند و از آنجایی که میخواستهاند آثارشان باقی بماند نام عطار را بر آن نهادهاند و این آثار به اشتباه هم در آثار ایرانشناسانی چون یان ریپکا و هم برخی نویسندگان شرقی و ایرانی، آثار و افکار عطار پنداشته شدهاند.
ویژگی سخن عطار نیشابوری
عطار، یکی از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاریخ ادبیات ایران است. سخن او ساده و گیراست. او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است انتخاب کرده است. او اگر چه در ظاهر کلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحکام سخن استادانی همچون سنایی را ندارد ولی آن گفتار ساده که از سوختگی دلی هم چون او باعث شده که خواننده را مجذوب نماید و همچنین کمک گرفتن او از تمثیلات و بیان داستانها و حکایات مختلف یکی دیگر از جاذبه های آثار او می باشد و او سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفته و آن دو نیز به مدح و ثنای این مرشد بزرگ پرداخته اند چنانکه مولوی گفته است:
عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم
روز ملی عطار نیشابوری
روز ۲۵ فروردین در تقویم ایران روز ملی عطار است که هرساله در نیشابور،آرامگاه وی همراه برنامههای عطار شناسی برگزار میشود؛ گلباران آرامگاه عطار، ارائه پژوهشهایی در مورد این شاعر، نمایشگاه کتاب و خوشنویسی و شب شعر از جمله برنامههایی است که در این روز برگزار میگردد.